کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توهیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توهیم
لغتنامه دهخدا
توهیم . [ ت َ ] (ع مص ) به غلط افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بدگمانی افکندن و در غلط انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : کای عجب ، نهی از پی تحریم بودیا به تأویلی بدو توهیم بود.مولوی .
-
واژههای همآوا
-
توحیم
لغتنامه دهخدا
توحیم . [ ت َ ] (ع مص ) ذبح کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گوسفند بکشتن از بهر وی [زن آبستن ]. (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || آرزوانه ٔ زن آبستن خورانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آرزوی آبستن بدادن . (ت...
-
جستوجو در متن
-
بغلط افکندن
لغتنامه دهخدا
بغلط افکندن . [ ب ِ غ َ ل َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخطا انداختن . به اشتباه افکندن . توهیم . (تاج المصادر بیهقی ).
-
ارقط
لغتنامه دهخدا
ارقط. [ اَ ق َ ] (اِخ ) حمیدبن مالک . وی بعلت آثاری که بچهره داشت به ارقط ملقب گردید و او شاعر اسلامی مجید است و مردی بخیل بود.ابوعبیده گوید: بخیلان عرب چهاراند: حطیئة و حمید ارقط و ابوالاسود الدؤلی و خالدبن صفوان . ارقط راست :قد اغتدی و الصُبح محمَ...