کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تولوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تولوی
لغتنامه دهخدا
تولوی . (اِخ ) از فرزندان چنگیزخان مغول و جد اعلای ایلخانان مغول است . رجوع به جامعالتواریخ بلوشه و تاریخ غازان و تولی شود.
-
جستوجو در متن
-
سبوکتای
لغتنامه دهخدا
سبوکتای . [ س ُ ] (اِخ ) نام یکی از فرزندان تولوی خان مغول . (از تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 157).
-
چاکمبو
لغتنامه دهخدا
چاکمبو. [ ک َ ] (اِخ ) نام برادراورنگ خان پادشاه اقوام کرایت که چنگیزخان مغول دختراو «سرقوینی بیکی » را به پسر چهارمش «تولوی » داد و این زن (دختر چاکمبو) محبوبترین خواتین تولوی و مادرچهار پسر او: منکوی قاآن ، قوبیلای قاآن ، هولاکوخان و اریق بوکا بود....
-
تولی
لغتنامه دهخدا
تولی . (اِخ ) تولوی . یکی از پسران چنگیز و مؤسس خاندان تولی است که در مغولستان حکومت کردند (1248-1634 م .). (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تولوی و الغنویان و تاریخ جهانگشا ج 1 و 2 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 3 و سبک شناسی بهار ج 3 ص 159 و 247 و احوال و اشع...
-
دوقوزخاتون
لغتنامه دهخدا
دوقوزخاتون . [ ] (اِخ ) نام زن هلاکوخان مغول پسرزاده ٔ آوانگ خان آخرین پادشاه قوم کرائیت . وی ابتدا زن تولوی پدر هلاکو بود که پس از مرگ او به پسرش هلاکو رسید و سخت در وی نفوذ داشت و چون عیسوی مذهب بود هلاکو برای رعایت خاطر او عیسویان را محترم می داشت...
-
قتقو
لغتنامه دهخدا
قتقو. [ ق ُ ت ُ ] (اِخ ) قنقو. قیقو. قوتوقو.وی از امیران لشکر چنگیزخان بود. چنگیزخان قوتوقو نویان (شیکی قوتوقو) را با چند امیر دیگر با سی هزار مرد به محافظت راه غزنین و غرجستان و زابل و کابل بدان حدود فرستاده بود تا آن نواحی را به قدر امکان مسخر کنند...
-
ارخن
لغتنامه دهخدا
ارخن . [ اُخ ُ ] (اِخ ) (نهر...) نهری در مغولستان که حوزه ٔ علیای آن در قدیم مسکن قبیله ٔ نایمان بود. در اواسط مائه ٔ دوم هجری قوم اویغور بر آن ناحیه تسلط یافت و سپس یورت اصلی اجداد چنگیز و خود او گردید و پس از مرگ چنگیز این ناحیه در جزو بخشهای دیگر ...
-
ایلخانان ایران
لغتنامه دهخدا
ایلخانان ایران . [ ن ِ ] (اِخ ) نام سلسله ای که از 654 تا 750 هَ . ق . در ایران حکومت کردند و فرزندان چنگیز بودند. در عهد قاآنی منگو ایران نیز در تحت سلطنت خاندان هولاکو از شعبه ٔ فرزندان تولی دارای یک سلسله ٔ سلطنتی شدند که آنرا سلسله ٔ ایلخانان یعن...
-
حجرالمطر
لغتنامه دهخدا
حجرالمطر. [ ح َ ج َ رُل ْم َ طَ ] (ع اِ مرکب ) یا الحجر الجالب للمطر. ابوریحان بیرونی در کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر گوید:قال الرازی فی کتاب الخواص : ان بارض ترک بین خرلخ والبجناک عقبة اذا مر علیها جیش او قطع غنم شد علی الاظلاف و الحوافر منها صوف و...
-
هلاگو
لغتنامه دهخدا
هلاگو. [ هَُ ] (اِخ ) هولاکو. هولائو. یکی از چهار پسر تولوی و بنابراین نوه ٔ چنگیز مغول بود. مادرش زنی عیسوی مذهب موسوم به «سرقوی تی » بود و زنش «دوقوزخاتون » نیز مسیحی بود. هلاکو در سال 651 هَ . ق . مأمور تسخیر ایران مرکزی و غربی و فرونشاندن فتنه ه...
-
چنگیز
لغتنامه دهخدا
چنگیز. [ چ َ ] (اِخ ) چنگیزخان که نام اصلیش بزبان مغولی تموچین است در حدود سال 549 هَ . ق . در مغولستان تولد یافت . پدرش یسوکای بهادر رئیس و خان قبیله ٔ قیات از قبایل مغول بود. تموچین سیزده ساله بود که پدرش درگذشت . جمعی از مغولان اطاعتش را گردن ننها...
-
طوس
لغتنامه دهخدا
طوس . (اِخ ) ناحیتی است (به خراسان ) و اندر وی شهرکهاست چون طوران و نوقان و بروغون و رایکان و بنواذه و اندر میان کوههاست و اندر کوههای وی معدن پیروزه است و معدن مس است و سرب و سرمه و شبه و [ از وی ] دیگ سنگین و سنگ فسان و شلواربند و جورب خیزد وبه نوق...
-
ارپای کاون
لغتنامه دهخدا
ارپای کاون . [ ] (اِخ ) ابن سفیان بن ملک تیموربن ازیق (اربق ؟) بوکای بن تولی خان بن چنگیزخان .سلطان سعید مغفور ابوسعید روزی بدین تلفظ نمود که چون از فرزندان هولاکو کسی نیست که شایسته ٔ خانیت باشدبعد از من ارپا را سلطنت میرسد و او در خیل خانه ٔ خویش ب...
-
غازان
لغتنامه دهخدا
غازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور ایران بوده است . غازان خان در زمان ایلخانی ارغون خان از طرف پدر مأمور اداره ٔ امور خراسان...