کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توقن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توقن
لغتنامه دهخدا
توقن . [ ت َ وَق ْ ق ُ ](ع مص ) به کوه برآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). توقل . (اقرب الموارد).رجوع به توقل شود. || شکار کردن کبوتر رادر آشیانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکار کردن مرغ را در آشیانه ...
-
واژههای همآوا
-
توغن
لغتنامه دهخدا
توغن . [ ت َ وَغ ْ غ ُ ] (ع مص ) پیش درآمدن در جنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شتافتن یادوام و ثبات ورزیدن در معاصی . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متوقن
لغتنامه دهخدا
متوقن . [ م ُ ت َ وَق ْ ق ِ ] (ع ص ) برآینده بر کوه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بر کوه برآمده و قرار گرفته بر کوه . (ناظم الاطباء). || شکارکننده ٔ کبوتر در آشیانه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ت...