کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توطو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توطو
لغتنامه دهخدا
توطؤ. [ ت َ وَطْ طُءْ ] (ع مص ) به پای سپردن . (زوزنی ). سپردن زیر پا. || سازواری و موافقت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
طوتو
لغتنامه دهخدا
طوتو. [ طُ / طَ ] (ترکی ، اِ) در ترکی بمعنی آنست که کسی بخانه ٔ حاکم برای مال گذاری و غیره ،پسر و غیره را بگذارد و آن را یوغمال نیز گویند و در هندی به فتح اول خوانند بواو مجهول . (بهار عجم ).
-
توتو
لغتنامه دهخدا
توتو. (اِ) مرغ . مرغ خانگی و خروس در زبان اطفال . || کلمه ایست که مرغان را بدان خوانند برای دانه خوردن و جز آن . تی تی . آوازی که بدان مرغ رابه دانه چیدن خوانند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توتو
لغتنامه دهخدا
توتو. (ص مرکب ، ق مرکب ) چیزهائی که بر روی یکدیگر واقع شده و همدیگررا احاطه نماید، مانند پرده های پیاز. (ناظم الاطباء). پرده پرده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : لختی گهر سرخ در آن حقه نهاده توتو سلب زرد بر آن روی فتاده .منوچهری (از یادداشت ایضاً).
-
جستوجو در متن
-
متوطی
لغتنامه دهخدا
متوطی ٔ. [ م ُ ت َ وَطْ طِءْ ] (ع ص ) آن که زیر پا سپرد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در زیر پای سپرده وپایمال شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به توطؤ شود.
-
پایمال
لغتنامه دهخدا
پایمال . (ن مف مرکب ) لگدکوب . پی خسته . مَدعوس . پی سپر. خراب . (غیاث اللغات ) نیست و نابود : سواران همی گشته بی توش و هال پیاده زپیلان شده پایمال . اسدی .چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی چه اوفتاد که دست جفا برآوردی . خاقانی . || پائین پای . صف نعا...