کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
توریة
لغتنامه دهخدا
توریة. [ ت َ رات ] (اِخ ) کتاب موسی . (مهذب الاسماء). نزد اهل شرع کتابی است که بر موسی نازل شد و آن 9 لوح بود و خدا امر فرمود که هفت لوح را تبلیغ نماید و دو لوح را متروک سازد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). توراة. تورات . رجوع به تورات شود.
-
توریة
لغتنامه دهخدا
توریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بلند کردن ، نگاه را از کسی و برداشتن : وری عنه بصره توریةً؛ بلند کرد نگاه را از وی و برداشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آتش برآوردن از آتش زنه . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ...
-
اسفار توریة
لغتنامه دهخدا
اسفار توریة. [ اَ رِ ت َ رات ] (اِخ ) رجوع به اسفار خمسه شود.
-
جستوجو در متن
-
ماساژد
لغتنامه دهخدا
ماساژد. [ ] (اِخ ) نام یکی از طوایفی است که در حوالی بحر خزر سکنی داشته اند و همان ماگوگ مزبور در توریة و مأجوج مسطوردر قرآن است . (التدوین ). و رجوع به ماساژتها شود.
-
موری
لغتنامه دهخدا
موری . [ م ُ وَرْ ری ] (ع ص ) نعت فاعلی از توریة. بلندکننده و بردارنده ٔ نگاه از کسی . رجوع به توریة شود. || آتش برآورنده از آتش زنه . و رجوع به مؤری شود. || پوشنده ٔ حقیقت چیزی و ظاهر کننده ٔ غیر آن . و رجوع به مؤری شود. || زشتی جراحت که داروکننده...
-
چارکتاب
لغتنامه دهخدا
چارکتاب . [ ک ِ ] (اِخ ) چهارکتاب . کتب اربعة. چارکتاب مقدس که عبارتند از: زبور داود، توریة موسی ، انجیل عیسی و قرآن محمد (ص ).
-
توریت
لغتنامه دهخدا
توریت . [ ت َ ] (اِخ ) کتاب موسی (ع ). (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). که توراة نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به توراة و توریة شود.
-
ارتخشستا
لغتنامه دهخدا
ارتخشستا. [ اَ ت َ ش َ ] (اِخ ) در توریة (کتاب عزرا، فصل 7) نام اردشیر هخامنشی است . رجوع به اردشیر و ایران باستان ص 987 و 1159 و ارتخششتا شود.
-
آرارات
لغتنامه دهخدا
آرارات . (اِخ ) نام کوههای آتش فشان آذربایجان که بگفته ٔ توریة کشتی نوح بر یکی از قله های آن قرار گرفت ، و کوه جودی و اگری داغ و آغری داغ جبل نوح و مسیس و مازیک از نامهای این کوه است ، و آن را آراراط نیز نویسند.
-
ابی ناداب
لغتنامه دهخدا
ابی ناداب . [ اَ ] (اِخ ) یا عمنا (پدر نجابت ) نام سه تن در توریة: اول مردی لاوی که تابوت عهد (صندوق سکینه ) را هنگامی که مردم فلسطین بازگردانیدند در خانه ٔ خویش جای داد. دویم پسر یشی . سوم نام پسر شاول .
-
ادیث
لغتنامه دهخدا
ادیث . [ اِ ] (اِخ ) زوجه ٔ لوط که طبق توریة بهنگام فرار بقصبه ٔ بالع، چون بعقب خود نگریست و آن برخلاف امر الهی بود به تمثالی از نمک مسخ گردید. رجوع به قاموس الاعلام در کلمه ٔ لوط شود.
-
ارتخشثتا
لغتنامه دهخدا
ارتخشثتا. [ اَ ت َ ش َ ] (اِخ ) نام اردشیر هخامنشی در توریة (کتاب نحمیا). رجوع به ایران باستان ص 907، 947، 948،991، 1160، 1161 و 1162 و ارتخششتا و اردشیر شود.
-
الغاز
لغتنامه دهخدا
الغاز. [ اِ ] (ع مص ) چیستان گفتن و سخن سربسته آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کلام مبهم و مشکل گفتن . || الغاز یمین ؛ توریه در قسم . رجوع به توریه شود. || کندن موش سوراخ خود را چنانکه پیچ و خم داشته باشد. (از اقرب الموارد) (از ق...
-
مواراة
لغتنامه دهخدا
مواراة. [ م ُ ] (ع مص ) نهفتن چیزی را. (منتهی الارب ). واپوشانیدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 96). پوشیدن . (المصادر زوزنی ). پوشیدن .توریه . ستر کردن خبری و غیر آن را اظهار کردن . مدامسه . نهفتن . پنهان کردن . پوشانیدن . (یادداشت مؤلف ). ...