کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توتک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توتک
لغتنامه دهخدا
توتک . [ ت َ / تُو ت َ / تو ت َ ] (اِ) گنجینه و مخزن . (برهان ) (آنندراج ). انبارخانه و گنجینه و مخزن و صندوق پول و تپنگو. (ناظم الاطباء).
-
توتک
لغتنامه دهخدا
توتک . [ تو ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دلکا است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
توتک
لغتنامه دهخدا
توتک . [ تو ت َ ] (اِخ ) محله ایست از محلات شیراز. (فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
توتک
لغتنامه دهخدا
توتک . [ توت َ ] (اِ) جانوری است سخن گو که آن را بتازی طوطی خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). مرغی است معروف که طوطی گویند. (فرهنگ رشیدی ). طوطی سخن گو را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نوعی از نان باشد که در قزوین و توابع آن خصوصاً در راوند ...
-
واژههای همآوا
-
طوطک
لغتنامه دهخدا
طوطک . [ طو طَ ] (اِ) طوطی . ببغاء. اسم عامی طوطی است که بعربی ببغاء نامند. (فهرست مخزن الادویه ): و اندر دشتها و بیابانهای وی [ هندوستان ] جانوران گوناگونند، چون پیل و گرگ و طاووس و کرکوی و طوطک و شارک و آنچه بدین ماند. (حدود العالم ).بر الواح ایوان...
-
طوطک
لغتنامه دهخدا
طوطک . [ طو طَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بوانات بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده در 48 هزارگزی جنوب خاوری سوریان . کوهستانی و معتدل با 125 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تریاک . شغل اهالی زراعت . راه آن فرعی است . پاسگاه ژاندارمری دارد. (ف...
-
جستوجو در متن
-
دودوک
لغتنامه دهخدا
دودوک . [ دُ دُ ] (ترکی ، اِ) قسمی نای ترکی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دودک و توتک شود.
-
ببغال
لغتنامه دهخدا
ببغال . [ ب َ ] (اِ) ببغان . (دزی ج 1 ص 50). طوطی . ببغاء. توتک . (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ).
-
توپک
لغتنامه دهخدا
توپک . [ پ َ ] (اِ) مخزن و گنجینه و انبارخانه و صندوق پول . (ناظم الاطباء). رجوع به توتک شود.
-
تویک
لغتنامه دهخدا
تویک . [ ی َ ] (اِ مصغر) توی است که اندرون خانه و غیره باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گنجینه و مخزن . (برهان ) (آنندراج ). انبار آذوقه .(از ناظم الاطباء). رجوع به توی و توبک و توتک شود.
-
توته
لغتنامه دهخدا
توته . [ تو ت َ / ت ِ] (اِ) طوطی را گویند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). توتی . طوطی . توتک . ببغا. بپغا. مرغک دانا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به طوطی شود.
-
تونک
لغتنامه دهخدا
تونک . [ ن َ / ت َ ن َ ] (اِ) به معنی گنجینه و مخزن باشد.. و به این معنی بجای نون ،«بای » ابجد و «تای » قرشت و «یای » حطی هم به نظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ). گنجینه باشد و آن را توبک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). گنجینه و مخزن و انبار. (ناظم ال...
-
دودک
لغتنامه دهخدا
دودک . [ دو دَ ] (اِ) (اصطلاح موسیقی ) آلتی است ازآلات موسیقی . حاجی خلیفه آن را در کشف الظنون در علم آلات العجمیة الموسیقانیه نام برده است . (یادداشت مؤلف ). دودوک . طوطک . یکی از سازهای بادی است یا نی لبک .(از فرهنگ فارسی معین ). توتک . رجوع به نی...