کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توتون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توتون
لغتنامه دهخدا
توتون . (ترکی ، اِ)تتن . دود. دخان . گیاهی است از نوع تنباکو که از آن سیگار کنند و نیز گیاهی که در چپق و پیپ کشند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توتون گیاهی است از تیره ٔ بادنجانیان دارای گلهای سفید یا زرد که کپسول آن از درازی باز می شود و برگهای پهن دا...
-
توتون
لغتنامه دهخدا
توتون . [ ت ُ تُن ْ ] (اِخ ) نیاکان قدیم آلمانیهای کنونی .رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2460 و توتن شود.
-
واژههای مشابه
-
خاکه توتون
لغتنامه دهخدا
خاکه توتون . [ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ توتون . توتون ریزه ریزه شده .
-
توتون سیز
لغتنامه دهخدا
توتون سیز. (اِخ ) دهی از دهستان گورائیم است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 486 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
خرده توتون
لغتنامه دهخدا
خرده توتون . [ خ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) ریزه های توتون که بیشتر در چپق مصرف دارد.
-
جستوجو در متن
-
تاجمان
لغتنامه دهخدا
تاجمان . [ ج ِ ] (اِ) نوعی توتون چپق . قسمی توتون .
-
تنباک
لغتنامه دهخدا
تنباک . [ تَم ْ ] (اِ) طابق . طابقه . تنباکو. تتن . توتون . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنباکو و توتون و تنبک شود.
-
طربوزان
لغتنامه دهخدا
طربوزان . [ طَ رَ ] (اِ) نوعی توتون سیگار.
-
باروتی
لغتنامه دهخدا
باروتی . (ص نسبی ، اِ) نوعی چای : چای باروتی . || نوعی جامه است با خالهای سیاه خرد چون دانه های باروت . || نوعی توتون است تند در تدخین ، توتون باروتی . تنباکوی باروتی .
-
طابق
لغتنامه دهخدا
طابق . [ ب َ ](معرب ، اِ) طابقة. تَنباک . تَنباکو. تُتن . توتون .
-
ابوریحه
لغتنامه دهخدا
ابوریحه . [ اَ ح َ ] (ع اِ مرکب ) قسمی تتن (توتون ).
-
چپق
لغتنامه دهخدا
چپق . [ چ ُ پ ُ] (ترکی ، اِ) یک نوع حقه ای که در آن توتون ریخته و لوله ای بآن وصل نموده و بر روی توتون آتش گذاشته جهت گرفتن دود بکشند. (ناظم الاطباء). آلتی است برای کشیدن دود، دارای دسته ای که میانش سوراخ است و وصل به سر چپق ، که عموماً ظرف گلی پخته ...
-
سیگار
لغتنامه دهخدا
سیگار. (اِ) (فرانسوی ، اِ) برگ بریده یا خردکرده ٔ توتون که معمولاً در کاغذ نازک پیچیده شده است و برای «کشیدن دود» آن بکار میرود. سیگار به این معنی را فرنگیها سیگارت میگویند. و در اصطلاح آنها سیگار اطلاق میشود به آنچه ما سیگار برگ میگوئیم و عبارت است ...