کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توبیخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توبیخی
لغتنامه دهخدا
توبیخی .[ ت َ / تُو ] (ص نسبی ) منسوب به توبیخ و ملامت . (ناظم الاطباء). رجوع به توبیخ و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
جستوجو در متن
-
توبیخ کردن
لغتنامه دهخدا
توبیخ کردن . [ ت َ / تُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملامت نمودن و ترسانیدن و نکوهیدن . (ناظم الاطباء). سرزنش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : زجر و توبیخی که در حق کودکان دیگر کردی در حق وی روا نداشتی .(گلستان ). رجوع به توبیخ و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
زجر کردن
لغتنامه دهخدا
زجر کردن . [ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فال گرفتن ، بمرغ : عیثرة؛ روان دیدن مرغ را پس زجر کردن آنرا. (از منتهی الارب ). || راندن شتر یا دیگر حیوانات و یا تاراندان سباع با بانگ ، یا گفتن کلمه ای : بس بس ؛ زجر کردن شتر در وقت راندن . (تاج المصادر بیهقی ). ...
-
تسلیخ
لغتنامه دهخدا
تسلیخ . [ ت َ ] (اِ) سجاده و جانماز را گویند و به این معنی با شین نقطه دار هم آمده است .(برهان ) (از ناظم الاطباء). سجاده است که فارسی آن جای نماز است و این لغت چون غیرمشهور است در اشعار به مناسبت تشبیه ، تسبیح خوانده اند و مرکز لام را با، تصور کرده ...
-
روا داشتن
لغتنامه دهخدا
روا داشتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) تجویز. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (مصادر زوزنی ). اجازه . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). از روی عدل و انصاف جایز داشتن . (ناظم الاطباء). جایز شمردن .روا دیدن . رجوع به روا و روا دیدن شود : به شهری که بیدادشد...
-
دریافتن
لغتنامه دهخدا
دریافتن . [ دَرْ ت َ ] (مص مرکب ) یافتن به تحقیق کردن و وارسیدن . (آنندراج ). واقف شدن و دانستن و مطلع شدن . (ناظم الاطباء).دانستن . درایت . تفهم . فهمیدن . فهم کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ملتفت شدن . درک کردن . فهم کردن . ایباه .تفهم . تلقن . توجس...