کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تواچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تواچی
لغتنامه دهخدا
تواچی . [ ت َ ] (ص ، اِ) جارچی باشد و آن عبارت از شخصی بود که از جانب پادشاهان و فرماندهان به ایصال احکام و رسانیدن فرامین مأمور شود. (از سنگلاخ ) : ... فرمان همایون نفاذ یافت که امراء تواچی ، سان عساکر ظفرمآثر بازطلبند و سپاه ممالک محروسه را از اقص...
-
جستوجو در متن
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) تواچی . از امرای شاهرخ میرزا که بسفارت بختای رفت و در سنه ٔ 822 هَ . ق . بازگشت . (حبط ج 2ص 196).
-
پیری بیک تواجی
لغتنامه دهخدا
پیری بیک تواجی . [ ب َ ک ِ ت َ ] (اِخ ) از بزرگان عصر سلطان اسماعیل صفوی . رجوع به حبیب السیر چ تهران جزء 4 از ج 3 ص 387 شود. در چ خیام (ج 4 ص 600) دموری بیک تواچی آمده است .