کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توالی سه گانۀ اعصار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
توالی بروج
لغتنامه دهخدا
توالی بروج . [ ت َ ی ِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توالی البروج . در اصطلاح نجومی توالی از حمل به ثور تا به حوت است . و خلاف توالی از حوت تا به ثوراست . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بیرونی آرد: هرگاه از برجی گیری سوی آن برج که به پهلوی اوست ... مثلا...
-
خلاف توالی
لغتنامه دهخدا
خلاف توالی . [ خ ِ ف ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خلاف توالی بروج ، عکس توالی بروج . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به توالی بروج درین لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
ساباتیه
لغتنامه دهخدا
ساباتیه . [ ی ِ ] (اِخ ) آنتوان معروف به ساباتیه دو کاستر ، ادیب فرانسوی بسال 1742 م . در کاستر بدنیا آمد و بسال 1817 در پاریس درگذشت . بسال 1761 مدرسه ٔ علوم دینی کاستر را تمام کرد و بعنوان کشیشی بشهر تولوز رفت . و در آنجا اشعار بسیار سرود که از آن ...
-
مهرداد ششم
لغتنامه دهخدا
مهرداد ششم . [ م ِ دِ ش ِ ش ُ ](اِخ ) پسر مهرداد پنجم و ملقب به اوپاتور و معروف به بزرگ . وی در حدود سال 132 ق .م . متولد شد و از سال 120 تا 63 ق .م . سلطنت کرد. از جوانی و آغاز سلطنت اواطلاع دقیقی در دست نیست . به تدریج بر کاپادوکیه ، پافلاگونیا، بی...
-
مانتن
لغتنامه دهخدا
مانتن . [ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) مورخ و یکی از کاهنان بزرگ مصر و معاصر بطلمیوس اول بود (قرن سوم پیش از میلاد و اوایل قرن چهارم ) و در ایجاد هم آهنگی و اتحاد بین مذهب یونانیها و مصریهای قدیم کمکهای معنوی بسیار به وی کرد و بر اثر آن پرستشی ایجاد شد که به پرس...
-
قتلغخان
لغتنامه دهخدا
قتلغخان . [ ق ُ ل ُ ] (اِخ ) دختر قطب الدین شاه جهان بن سلطان جلال الدین سیورغتمش بن سلطان قطب الدین محمدبن امیرحسام الدین ، از سلاطین قراختای کرمان است . امیر مبارزالدین محمد به سال 729 او را به زنی گرفت . (از تاریخ گزیده چ لندن ص 601 و 225). در کتا...
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل .[ اَ س َ ] (اِخ ) ویجن بن رستم کوهی طبری . ابن ندیم گوید کوهی منسوب بکوه ، جبال طبرستان است و ابن قفطی در شرح حال او آورده است : ابوسهل کوهی منجم ، فاضلی کامل و عالم به علم هیئت و صنعت آلات ارصاد بود و اشتهار او به روزگار دولت بویهیان و ایام ...
-
دوره
لغتنامه دهخدا
دوره . [ دَ / دُو رَ / رِ ] (از ع ، اِ) پیرامون . پیرامن . گرد. گرداگرد. دور. حول . (یادداشت مؤلف ). || دایره . (ناظم الاطباء) (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). دور. گردش دایره وار امری یا چیزی .- مهمانی دوره ؛ مهمانی دسته جمعی عده ای به نوبت . (یادداشت ...
-
قطب
لغتنامه دهخدا
قطب . [ ق ُ ] (ع اِ)تیزی پیکان . (لسان العرب ). || مهتر و سردار قوم که مدار کار بر وی باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سپهسالار. (منتهی الارب ). صاحب الجیش . (اقرب الموارد). || ستونه ٔ آهنی آسیا. (منتهی الارب ). آهنی است که بر گرد آن سنگ بالا گرد...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن سریج . او پسرزاده ٔ سریج بن یونس بن ابراهیم بن حارث مروزی است که از معارف زهاد و اصحاب کرامات بشمار میرود. ابن سریج خود رئیس شافعیان و مروج مذهب ایشان بود و طریقت محمدبن ادریس بوجود او رونق گرفت و فقه آن امام باهتمام...
-
عرب
لغتنامه دهخدا
عرب . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دسته ای از مردم خلاف عجم ، و مراداز عجم هر کسی است که غیر عرب باشد از فرس و ترک و فرنگ و جز آنها و لفظ عرب مؤنث است بر تأویل طائفه : یقال عرب العاربة و العرب العرباء. ج ، اَعرُب ، عُروب . و گفته شده است عرب شهرنشینانند، و گف...
-
شاذلیه
لغتنامه دهخدا
شاذلیه . [ ذِ لی ی َ ] (اِخ ) (در افریقا بضم ذال تلفظ میشود) و آن نام فرقه ای از صوفیه است . پیشوای این فرقه ابوالحسن علی بن عبداﷲ الشاذلی ملقب به تاج الدین و تقی الدین است . در برخی از ادعیه ٔ منسوب به وی مراحل سلوک مرید مشروحاً بیان شده است . مصنف ...
-
فراعنه
لغتنامه دهخدا
فراعنه . [ ف َ ع ِ ن َ ] (اِخ ) ج ِ فرعون . (منتهی الارب ). و فرعون نامی است که بر پادشاهان مصر قدیم اطلاق شده است . (المنجد). سلاطین قدیم مصر فرعون لقب داشتند. فراعنه ٔ مصر بیست وشش سلسله بوده اند و تاریخشان تقریباً سه هزار سال میشود . پایتخت مصر گا...
-
گمرک
لغتنامه دهخدا
گمرک . [ گ ُ رُ ] (اِ) باژ. باج . مَکس . کلمه گمرک بنابر مشهور از ریشه ٔ یونانی کوم مرکس یا کومرکی و به معنی حقوقی است که بر کالا و مال التجاره تعلق می گیرد و به عقیده ٔ بعضی از نویسندگان پس از فتح قسطنطنیه دولت عثمانی این واژه را از زبان یونانی اخذ ...