کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهیو
لغتنامه دهخدا
تهیؤ. [ ت َ هََ ی ْ ی ُءْ ] (ع مص ) ساخته شدن . (زوزنی ). آماده شدن برای کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و مستعد قبول حکمت کرد و تهیؤ حصول علم داد... (سندبادنامه ص 315).
-
جستوجو در متن
-
تهیاء
لغتنامه دهخدا
تهیاء. [ ت َ هََ ی ْ ی ُءْ ] (ع مص ) ساخته شدن . آماده شدن . آمادگی . استعداد. ساختگی . (ازیادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تهیؤ شود.
-
متهیی
لغتنامه دهخدا
متهیی ٔ. [ م ُ ت َ هََ ی ْ ی ِءْ ] (ع ص ) آماده و مهیا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهیؤ شود.
-
امکان استعدادی
لغتنامه دهخدا
امکان استعدادی . [ اِ ن ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امکان استعدادی عبارت از کیفیت استعدادی است که موجب تهیؤ ماده برای صور و اعراض است بطور متعاقب و قابل شدت و ضعف است . امکان یا لحاظ میشود به اعتبار ماهیت و ذات خود و آن امکان ذاتی است و یا لح...
-
اهبت
لغتنامه دهخدا
اهبت . [ اُ ب َ ] (ع اِ) اهبة. ساز و یراق . (از منتخب بنقل غیاث اللغات ). عدت . عدة. ساز. سامان . ساختگی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ساز و ساختگی کار. (ناظم الاطباء). اُهب . (ناظم الاطباء). تهیؤ : و امیر شهاب الدوله مسعود... با اهبتی و عدتی ... (تا...
-
استعداد
لغتنامه دهخدا
استعداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آماده شدن . آماده گشتن . (منتهی الارب ). آمادگی کردن . مهیا شدن . تهیؤ. آمادگی . (غیاث ): از استعداد و عزیمت معاودت حرب اعلامی کرده بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 339). || ساختن . ساز. ساخت . عُدّه : استعداد سفر؛ ساختن سفر...
-
کلام
لغتنامه دهخدا
کلام . [ ک َ ] (ع اِ) سخن یا سخن با فایده ای که بنفسه کفایت کند. اسم جنس است و بر قلیل و کثیر واقع شود. و درتعریف آن گفته اند که ، صفتی که جاندار بتواند آنچه را در خاطر دارد به وسیله ٔ اصوات مقطعه و یا کتابت و یا اشاره اعلام دارد. (منتهی الارب ). گفت...