کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهیه کردن
لغتنامه دهخدا
تهیه کردن . [ ت َ هی ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تدارک کردن و اسباب کار و شغلی را آماده و فراهم نمودن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل و تهیه شود.
-
جستوجو در متن
-
خورش ساختن
لغتنامه دهخدا
خورش ساختن . [ خوَ / خ ُ رِ ت َ ] (مص مرکب ) طعام ساختن . غذا درست کردن . غذا تهیه کردن . || قاتق درست کردن . قاتق فراهم آوردن . قاتق تهیه کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
آمادن
لغتنامه دهخدا
آمادن . [ دَ ] (مص ) ساختن . بساختن . بسیجیدن . بسغدن . سغدن . آسغدن . برساختن . مهیا کردن . مهیا شدن . تهیه . آماده کردن . آماده شدن . آراستن . معدات فراهم کردن . مستعد کردن . ساز کردن . راست کردن . تیارکردن . || پر و مملو گردانیدن . (برهان ).
-
اشکنه کردن
لغتنامه دهخدا
اشکنه کردن . [ اِ ک َن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ترید کردن . تهیه کردن اشکنه . ثرد. ثرید ساختن . خرد کردن نانی را در طعامی آبدار و خاصه در آبگوشت . و رجوع به اشکنه ساختن شود.
-
باربندی
لغتنامه دهخدا
باربندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل بستن و تهیه کردن بارها. || بسیارخوردگی .
-
خورش کردن
لغتنامه دهخدا
خورش کردن . [ خوَ / خ ُ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خورش ساختن . خورش درست کردن . خورش تهیه کردن . || خورش دادن . طعام دادن : بصفت چون خری بماند راست که بشیر سگش خورش کردند.خاقانی .
-
جهازگیری
لغتنامه دهخدا
جهازگیری . [ ج َ / ج ِ ] (حامص مرکب ) تهیه کردن و فراهم آوردن جهاز برای عروس .
-
راست ساختن
لغتنامه دهخدا
راست ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) مستقیم کردن . استقامت دادن . افراشتن . ازکجی برون کردن . || آماده ساختن . مهیا کردن . تهیه دیدن . زمینه فراهم کردن . ساختن . مقدمات آماده کردن . لوازم و وسایل مهیا کردن : و عمرولیث را خشم آمد و حرب را راست ساخت . (تاری...
-
انعاث
لغتنامه دهخدا
انعاث .[ اِ ] (ع مص ) اسراف کردن در مال خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). بگزاف خرج کردن . (یادداشت مؤلف ). || در تهیه و آمادگی ساز و سامان سفر درآمدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آماده ٔ سفر شدن . (آنندرا...
-
گچ ساختن
لغتنامه دهخدا
گچ ساختن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب )تهیه کردن گچ برای دادن به بنا. آمیختن آب در گچ .
-
اسباب چینی
لغتنامه دهخدا
اسباب چینی . [ اَ ] (حامص مرکب ) تهیه ٔ مقدمات عملی برعلیه کسی . توطئه . و با فعل کردن استعمال شود.
-
مرکب ساختن
لغتنامه دهخدا
مرکب ساختن . [ م ُ رَک ْ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) تهیه ٔ مرکب کردن . دوده و سیاهی دوات درست کردن . || ترکیب کردن . پیوستن . پیوند دادن : ده انگشتت مرتب کرد بر کف دو بازویت مرکب ساخت بر دوش .سعدی (گلستان ).
-
اشکنه ساختن
لغتنامه دهخدا
اشکنه ساختن . [ اِک َ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) ترید کردن . تهیه کردن اشکنه . تَرَبّض . (منتهی الارب ): ربک الثرید؛ نیکو ساخت اشکنه را. (منتهی الارب ) و رجوع به اشکنه کردن شود.
-
بیشی ساختن
لغتنامه دهخدا
بیشی ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) آماده کردن بیش از حد. تهیه کردن بیش از اندازه : چنین داد پاسخ که بیشی مسازکه گشتیم ازین ساختن بی نیاز.فردوسی .