کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهنیت گفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهنیت گفتن
لغتنامه دهخدا
تهنیت گفتن . [ ت َ ی َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) مبارکباد گفتن و خوش آمدی گفتن . تهنیت کردن .تهنیت دادن . (ناظم الاطباء) : خرچنگ تهنیت حیات باقی ایشان [ ماهیان ] بگفت . (کلیله و دمنه ).دیهیم و تخت ، تهنیت تختگاه گفت آمد به حکم شه چو به دارالقرار تخت . ملا...
-
واژههای مشابه
-
تهنیت گر
لغتنامه دهخدا
تهنیت گر. [ ت َ ی َ گ َ ] (ص مرکب ) مبارکبادگوی : همه مردمانش که حاضر بدندکه و مه همه تهنیت گر شدند. شمسی (یوسف و زلیخا).رجوع به تهنیت و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تهنیت نامه
لغتنامه دهخدا
تهنیت نامه . [ ت َ ی َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) خلاف تعزیت نامه . (آنندراج ). نامه ای که به کسی در تهنیت و مبارکباد می نویسند. (ناظم الاطباء). رجوع به تهنیت و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
جستوجو در متن
-
خوش باش گفتن
لغتنامه دهخدا
خوش باش گفتن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) شادباش گفتن . خوش باش زدن . تهنیت گفتن .
-
مرحبة
لغتنامه دهخدا
مرحبة. [ م َ ح َ ب َ ] (ع مص ) ترحیب . مرحبا گفتن . (از اقرب الموارد). ترحاب . (یادداشت مؤلف ). تهنیت گفتن . (ناظم الاطباء). رجوع به مرحبا و ترحیب شود.
-
تعزیت گفتن
لغتنامه دهخدا
تعزیت گفتن . [ ت َ ی َ گ ُ ت َ ] (ع مص ) امر فرمودن ماتم زدگان و خویشان مرده را بصبر و شکیبایی . (ناظم الاطباء) : خرچنگ تعزیت یاران گذشته و تهنیت حیات باقی ایشان بگفت . (کلیله و دمنه ). گفت ای یار عزیز تعزیتم گوی که نه جای تهنیت است . (گلستان ).
-
تهانو
لغتنامه دهخدا
تهانؤ. [ ت َ ن ُءْ ] (ع مص )یکدیگر را تهنیت و مبارکباد گفتن . (ناظم الاطباء).
-
تهنیة
لغتنامه دهخدا
تهنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بگوارانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). مبارکباددادن خلاف تعزیة. (منتهی الارب ). مبارکباد گفتن خلاف تعزیت و با لفظ گفتن و دادن و کردن مستعمل . (آنندراج ). رجوع به تهنی ٔ و تهنیت شود. || لیهنک الامر گفتن کسی را. (منتهی الارب ). ر...
-
تهانی
لغتنامه دهخدا
تهانی . [ ت َ ] (ع مص ) با هم مبارکباد گفتن و تهنیت کردن . به این معنی مصدر است از باب تفاعل و هم ج ِ تهنیت مثل تجارب بکسر «راء»، ج ِ تجربه ... . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). باهم مبارکباد و تهنیت گفتن . || (اِ) مبارکباد و تهنیت . (ناظم الاطباء) : از ق...
-
تهنی
لغتنامه دهخدا
تهنی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) مبارکباد دادن کسی را. خلاف تعزیة. تهنیة. (منتهی الارب ). مبارکباد گفتن . خلاف تعزیة و لیهنک الامر گفتن کسی را. تهنئة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تهنیت شود.
-
مبارکباد گفتن
لغتنامه دهخدا
مبارکباد گفتن . [ م ُ رَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تهنیت و نیایش گفتن . (ناظم الاطباء). تهنیت گفتن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 319) : امیر مسعود مبارکباد گفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 155). تا حضرت والده ٔ ایشان را مبارکباد گویم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 83).چون م...
-
شاد باش
لغتنامه دهخدا
شاد باش . (اِ مرکب ) نام روز بیست و ششم است از ماههای ملکی . (فرهنگ جهانگیری ). || (صوت مرکب ) کلامی است که در مقام تحسین گویند و شاباش مخفف آن است . (آنندراج ). || (فعل امر) کلمه ٔ تحسین یعنی خوش باش و خرم زی .(ناظم الاطباء). شاد زی ! تبریک و تهنیت ...
-
ترفی
لغتنامه دهخدا
ترفی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) ترفیة. (منتهی الارب ). بالرفاء و البنین گفتن به آنکه زن گرفته بود: رفّاء المتزوج ترفئةً و ترفیئاً. (ناظم الاطباء). تهنیت گفتن بکسی . (المنجد): هَنّأه ُ فقال له بالرفاء و البنین ؛ ای بالالتئام و الاتفاق و استیلاد البنین ، و هو...