کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهنیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهنیة
لغتنامه دهخدا
تهنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بگوارانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). مبارکباددادن خلاف تعزیة. (منتهی الارب ). مبارکباد گفتن خلاف تعزیت و با لفظ گفتن و دادن و کردن مستعمل . (آنندراج ). رجوع به تهنی ٔ و تهنیت شود. || لیهنک الامر گفتن کسی را. (منتهی الارب ). ر...
-
واژههای همآوا
-
تحنیط
لغتنامه دهخدا
تحنیط. [ ت َ ] (ع مص ) حنوط پاشیدن بر مرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). حنوط کردن مرده را. با چیز خوشبو معطر کردن . (فرهنگ نظام ). بر مرده حنوط نهادن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : بعد از تحنیط و تکفین با جمعی از اصحاب اهل ثقه و ...
-
تحنیة
لغتنامه دهخدا
تحنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ح ن و») مهربان کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
تحنیة
لغتنامه دهخدا
تحنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ح ن ی ») پیچیدن دست کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || خم دادن چوب را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || خراشیدن و پوست باز کردن چوب . (اقرب الموارد)(قطر المحیط). || دوتا کردن پشت . (منت...
-
تهنیت
لغتنامه دهخدا
تهنیت . [ ت َ ی َ ](ع مص ) مبارکباد گفتن . (غیاث اللغات ). تهنیة. (آنندراج ). مبارکباد و خوش آمد و زندش . (ناظم الاطباء). شادباش . (فرهنگ فارسی معین )... و در بهار عجم نوشته که به لفظ گفتن و دادن و کردن و ساختن مستعمل است . (از غیاث اللغات ) : نامه ه...
-
جستوجو در متن
-
تهنئة
لغتنامه دهخدا
تهنئة. [ ت َ ن ِ ءَ ] (ع مص ) تهنیة. تهنی ٔ. رجوع به تهنیة و تهنی ٔ و تهنیت شود.
-
تهنی
لغتنامه دهخدا
تهنی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) مبارکباد دادن کسی را. خلاف تعزیة. تهنیة. (منتهی الارب ). مبارکباد گفتن . خلاف تعزیة و لیهنک الامر گفتن کسی را. تهنئة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تهنیت شود.
-
تهنیت
لغتنامه دهخدا
تهنیت . [ ت َ ی َ ](ع مص ) مبارکباد گفتن . (غیاث اللغات ). تهنیة. (آنندراج ). مبارکباد و خوش آمد و زندش . (ناظم الاطباء). شادباش . (فرهنگ فارسی معین )... و در بهار عجم نوشته که به لفظ گفتن و دادن و کردن و ساختن مستعمل است . (از غیاث اللغات ) : نامه ه...