کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهمم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهمم
لغتنامه دهخدا
تهمم . [ ت َ هََ م ْ م ُ ] (ع مص ) طلب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جستن چیزی را و تجسس نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جستن چیزی را و تجسس نمودن . (از اقرب الموارد). رجوع به تجسس شود. || شپش جستن در سر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج...
-
واژههای همآوا
-
تحمم
لغتنامه دهخدا
تحمم . [ ت َ ح َم ْ م ُ ] (ع مص ) در گرمابه رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). در گرمابه شدن . || اَحَم ّ گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سیاه شدن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
متهمم
لغتنامه دهخدا
متهمم . [ م ُ ت َ هََ م ْ م ِ ] (ع ص ) جوینده و تجسس کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . تجسس کننده و تلاش کننده . (ناظم الاطباء). || شپش جوینده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهمم شود.