کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهشیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهشیم
لغتنامه دهخدا
تهشیم . [ ت َ ] (ع مص ) گرامی کردن و بزرگ داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تحشیم
لغتنامه دهخدا
تحشیم . [ ت َ ] (ع مص ) به خشم آوردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به غضب آوردن کسی را. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). || تکلیف . (تاج المصادر بیهقی ). || آزار رسانیدن کسی را. || شرمنده گردانیدن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
بزرگ داشتن
لغتنامه دهخدا
بزرگ داشتن . [ ب ُ زُ ت َ ] (مص مرکب ) تعظیم . تفخیم . تجلیل . امجاد. تبجیل . تکریم . تجلیل کردن . اعزاز کردن . تعظیم کردن . احترام کردن . ادب کردن . توقیر.محترم شمردن . اعظام . تعزیز. اکبار. هشم . تهشیم . ترحیب . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) ...
-
گرامی
لغتنامه دهخدا
گرامی . [گ ِ ] (ص ) در پهلوی گرامیک از گرام . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عزیز. مکرم و محبوب و بزرگ . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). نیازی . کریم . نجیب . معزز. مکرم : اکرام ؛ گرامی کردن . (زوزنی ). فخم ؛ مرد بزرگ قدر و گرامی . انجاب ؛ گرامی گردی...