کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهری
لغتنامه دهخدا
تهری . [ ت َ هََ رْ ری ] (ع مص ) (از: «هَ ر و») به چوب دستی زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به عصا بزدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای همآوا
-
تحری
لغتنامه دهخدا
تحری . [ ت َ ح َرْ ری ] (ع مص ) قصد کردن .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (فرهنگ نظام ). توخی و تعهد. (منتهی الارب ). و منه قوله ُتعالی : فاولئک تحروا رشداً. (قرآن 14/72). (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || قصد کردن بسوی قبله . (غیاث ...
-
جستوجو در متن
-
متهری
لغتنامه دهخدا
متهری . [ م ُ ت َ هََ رْ ری ] (ع ص ) به چوب دستی زننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زننده و به چوب دستی زننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهری شود.
-
تخشا
لغتنامه دهخدا
تخشا. [ ت َ ] (نف ) کوشنده و ساعی . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). سعی کننده و کوشنده . (برهان ) (ناظم الاطباء).نعت فاعلی (صفت مشبهه ) از تخشیدن . پهلوی «توخشاک » ، پازند «توخشا» . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). دیگر اینکه حرف «ته...
-
چوبدستی
لغتنامه دهخدا
چوبدستی . [ دَ] (اِ مرکب ) چوبدست . عصا. (دهار) (ناظم الاطباء). ازربه . باهو. تکا. رمیر. سلاح . عر زحلة. قریة. قصید. قصیده . قناة. کواز. تیخه . (منتهی الارب ). مرزبه . (دهار). مطواح . مقدعه . منسة. منساة. منساس . نجا. نفعه . وقام . هادیه . هراوه . (م...