کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علی تهرانی
لغتنامه دهخدا
علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . رجوع به علی استرآبادی شود.
-
علی تهرانی
لغتنامه دهخدا
علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) کنی . رجوع به علی کنی شود.
-
علی تهرانی
لغتنامه دهخدا
علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ] (اِخ ) ابن خلیل بن ابراهیم بن محمدبن علی رازی تهرانی نجفی . وی فقیه و اصولی و اخباری بود و در سال 1226 هَ . ق . در نجف اشرف متولد شد و در 1296 هَ . ق . درهمانجا درگذشت . او راست : 1 - حاشیه بر تعلیقه ٔ بهبهانیة. 2 - حساب ا...
-
نصراﷲ تهرانی
لغتنامه دهخدا
نصراﷲ تهرانی . [ ن َ رُل ْ لا هَِ ت ِ ] (اِخ ) (میرزا...) متخلص به آبانی . رجوع به نصراﷲ آبانی شود.
-
نامی تهرانی
لغتنامه دهخدا
نامی تهرانی . [ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) (ملا...) افضل ، متخلص به نامی . به روایت سام میرزا صفوی «شعرش بغایت رنگین و متین است و در اثنای جوانی به مفاجا درگذشت ، مردم را گمان بود که نوربخشیه او را تسمیم نموده اند». او راست :پیش مردم چند لافم کز سگانم یار راآن...
-
حسن تهرانی
لغتنامه دهخدا
حسن تهرانی . [ ح َ س َ ن ِ ت ِ ] (اِخ ) شاعر سده ٔ یازدهم و معاصر نصرآبادی بود و در مدرسه ٔ «جده » اصفهان تحصیل علم میکرد. (ذریعه ج 9 ص 343).
-
واژههای همآوا
-
طهرانی
لغتنامه دهخدا
طهرانی . [ طِ ] (اِخ ) رجوع به محمدتقی بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 874 شود.
-
طهرانی
لغتنامه دهخدا
طهرانی . [ طِ ] (اِخ ) رجوع به محمدحسین بن عبدالرحیم الطهرانی الرازی در الاعلام زرکلی ج 2 ص 891 شود.
-
طهرانی
لغتنامه دهخدا
طهرانی . [ طِ ] (ص نسبی ) منسوب به طهران ، خواه طهران اصفهان و خواه طهران ری ، و شهرت به این نسبت در مورد طهران ری بیشتر از طهران اصفهانست . (سمعانی ). و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 2194 شود.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد تهرانی . رجوع به علی کنی (تهرانی ) شود.
-
فدائی
لغتنامه دهخدا
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) طهرانی . رجوع به فدائی تهرانی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . رجوع به علی استرآبادی شود.
-
میرزانصیر
لغتنامه دهخدا
میرزانصیر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن هاشم بیگ تهرانی . رجوع به نصیر (میرزا...) شود.