کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهجو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهجو
لغتنامه دهخدا
تهجؤ. [ ت َ هََ ج ْ ج ُءْ ] (ع مص ) هجا کردن حروف را، مثل تهجی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هجا کردن حروف و هجی نمودن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
تحجو
لغتنامه دهخدا
تحجؤ. [ ت َ ح َج ْ ج ُءْ ] (ع مص ) لازم گرفتن چیزی . || چنگ درزدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || شاد گردیدن . || بخیلی کردن به کسی یا چیزی . || مولع و حریص شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اسلم
لغتنامه دهخدا
اسلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام قبیله ایست از عرب . (انساب سمعانی ص 6 ب ). || بنی اسلم نام سه قبیله از قبائل عرب است . (از قاموس الاعلام ترکی ). || بطنی از جَرْم . رجوع به جَرْم و صبح الاعشی ج 1 ص 322 شود. قال الکمیت :کأن ّالغطامِطَ من غَلْیِهااراجیزُ ...
-
زبان
لغتنامه دهخدا
زبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) ابن علأبن عمار مازنی مکنی به ابوعمرو (70-154 هَ . ق .) یکی از قراء سبعه . یونس و دیگر مشایخ بصریین قرائت از وی گرفته اند. (ازفهرست ابن الندیم ). یاقوت آرد: زبان بن علأبن عمار مکنی به ابوعمروبن عریان بن عبداﷲ...بن خزاعه بن...
-
و
لغتنامه دهخدا
و. (ع حرف ) مؤلف منتهی الارب آرد: واو حرفی است از حروف هجا و به چند وجه می آید:الف - واو عاطفة که عاطف آن برای مطلق جمع است و در مواردی به کار میرود از قبیل اینکه عطف شود چیزی بر مصاحبش . مانند: «فانجیناه و اصحاب السفینة». (قرآن 15/29). یا عطف شود ب...