کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهافت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهافت
لغتنامه دهخدا
تهافت . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) افتادن . || پیاپی بیفتادن . (زوزنی ). پاره پاره افتادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بپای درافتادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : بکتوزون چون اصرار او بر جهل و غوایت و تهافت او در مهاوی ضلالت بدید، ساز محاربت ترتیب دا...
-
واژههای همآوا
-
طهافة
لغتنامه دهخدا
طهافة. [ طُ ف َ ] (ع اِ) پوست تُنک مانند سرشیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
قیاس شرطی
لغتنامه دهخدا
قیاس شرطی . [ س ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقدمات هر قیاس ممکن است شرطی محض باشد و ممکن است حملی محض باشد و ممکن است مرکب از حملی و شرطی باشد. (فرهنگ فارسی معین از تهافت التهافت ص 436).
-
یحیی دیلمی
لغتنامه دهخدا
یحیی دیلمی . [ ی َح ْ یا دَ ل َ ] (اِخ ) او را کتابی بوده است در رد بر فلاسفه و گویند تهافت الفلاسفه ٔ امام غزالی انتحال یا اقتباس از این کتاب است . (یادداشت مؤلف ). یحیی دیلمی از قدیمترین حکما و دانشمندان و فلاسفه بود و مذهب نصاری داشت . حضرت علی (...
-
قض ء
لغتنامه دهخدا
قض ء. [ ق َض ْءْ ] (ع مص ) تباه شدن و بوی گرفتن از نمی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || تهافُت . (اقرب الموارد). || پاره پاره شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || کهنه شدن . (اقرب الموارد). گویند: قضی ٔ الثوب و الحبل ؛ اخلق و تقطع اوطال دفنه فی...
-
متهافت
لغتنامه دهخدا
متهافت . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) پیاپی آینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). گروه به سرعت و پیاپی ازدحام کننده . (ناظم الاطباء). || به خطا و شر درافتاده : مضی علم العلم الذی کان مقنعاًفلم یبق الا کاذب متهافت .یحیی بن علی منجم در رثاء ثابت بن قره (یادد...
-
مهاوی
لغتنامه دهخدا
مهاوی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَهْوی ̍ و مَهْواة. (اقرب الموارد). مغاکهایی که میان دو کوه باشد. پستیهای زمین میان دو کوه : بقایای امم در مهاوی قصور و نقصان قرار گرفته . (تاریخ بیهق ص 4). کوکب کتابت از مهاوی هبوط به اوج ثریا رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص ...
-
خطیب اموی
لغتنامه دهخدا
خطیب اموی . [ خ َ ب ِ اُ م َ ی ی ] (اِخ ) حسن بن علی بن خلف اموی . متولد بسال 514 هَ . ق . و متوفی بسال 602 هَ . ق . مکنی به ابوعلی ، ادیب و عالم به فلکیات از اهل قرطبه بود. او در قرطبه متولد شد و در اشبیلیه سکونت کرد و به آنجا درگذشت . او راست کتبی ...
-
مدرکة
لغتنامه دهخدا
مدرکة. [ م ُ رِ ک َ ](ع ص ) رجل مدرکة؛ نیک دریابنده . (آنندراج ). دراک . مدرک . کثیرالادراک . (متن اللغة). شدیدالادراک . (اقرب الموارد). || جاریةمدرکة؛ دخترک به بلوغ رسیده . (ناظم الاطباء). تأنیث مدرک و نعت فاعلی از ادراک است . رجوع به مُدرِک شود. |...
-
ممکنات
لغتنامه دهخدا
ممکنات . [ م ُ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ممکنة. کلیه ٔ موجودات عالم را ممکنات گویند بجز موجود واحدی که مبداء کل است . موجودات ، ممکنات ذاتی و واحبات غیری اند که آن غیر آنها را از عدم و مرحله ٔ قوت به فعل آورده است : «الموجودات الممکنة الوجود فی جوهرها خرو...
-
علاءالدین طوسی
لغتنامه دهخدا
علاءالدین طوسی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) علی . از مشاهیر علما و حکما بود و علوم عقلیه و نقلیه را در بلاد عجم تکمیل کرد، سپس به بلاد روم رفت و در دربار سلطان وقت احترام یافت . و نخست از طرف سلطان مرادخان (824 - 855 هَ . ق .) بتدریس در مدرسه ٔ بروسه...
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) محمدبن جارک ، معروف به حکیم شاه محمد. از مشاهیرعلما و اطبای نامی قرن دهم هجری است که سلطان بایزید ثانی (886 - 918 هَ . ق .) وی را به قسطنطنیه احضارکرد و طبیب خاص دربار گردانید و در عهد سلطان سلیم و سلطان سلیمان نیز به همین س...
-
متقابلان
لغتنامه دهخدا
متقابلان . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ، اِ)تثنیه ٔ متقابل . دو چیز رویاروی یکدیگر. و رجوع به تقابل شود. || (اصطلاح منطقی ) دو امری هستندکه از یک جهت در یک زمان در محل واحد جمع نشوند و یا دو امری میباشند که صادق نباشند بر شی ٔ واحد در حالت واحد در جهت واحده...