کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهادی
لغتنامه دهخدا
تهادی . [ ت َ ] (ع مص ) یکدیگر را هدیه دادن . الحدیث : تهادوا تحابوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). هدیه با هم فرستادن . (غیاث اللغات ). || نرم رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خرامان رفتن زن و آهسته رفتن از ناتو...
-
واژههای همآوا
-
تحادی
لغتنامه دهخدا
تحادی . [ ت َ ] (ع مص ) راندن بعض شتر مر بعض را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متهادی
لغتنامه دهخدا
متهادی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) همدیگر را هدیه دهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به یکدیگر هدیه و تعارف دهنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهادی شود.
-
نرم رفتن
لغتنامه دهخدا
نرم رفتن . [ ن َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) ملایم رفتن . آهسته رفتن . (ناظم الاطباء). به آهستگی رفتن . بی شتاب رفتن . به تأنی رفتن . به آرامی رفتن . آرام رفتن . (یادداشت مؤلف ). دَف ّ. دَب ّ. دَجیج . دَجَجان . تَهْواد. تهوید. تهادی . ذَمْل . ذُمول . ذَمیل...