کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهاتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تهاتر
لغتنامه دهخدا
تهاتر. [ ت َ ت ِ ] (ع اِ) گواهی که همدیگر را کاذب کند. (منتهی الارب ). گواهانی که همدیگر را تکذیب کنند. ج ِ تهتر. (ناظم الاطباء).
-
تهاتر
لغتنامه دهخدا
تهاتر. [ ت َ ت ُ ] (اِ) مبادله ٔ کالائی با کالائی دیگر. فرهنگستان ایران پایاپای را به جای این کلمه پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
-
تهاتر
لغتنامه دهخدا
تهاتر. [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) بر یکدیگر دعوی باطل کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را تکذیب کردن . منه التهاترللشهادات التی یکذب بعضها بعضاً کانه جمع تهتر. و فی الحدیث : المتسابان شیطانان یتهاتران . (منتهی الارب ...
-
جستوجو در متن
-
تهتر
لغتنامه دهخدا
تهتر. [ ت َ ت َ ] (ع اِ) گواهی که دیگری را تکذیب کند. ج ، تهاتر. (ناظم الاطباء). رجوع به تهاتر شود.
-
تهاتم
لغتنامه دهخدا
تهاتم . [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) بر یکدیگردعوای باطل نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تهاتر. (اقرب الموارد). رجوع به تهاتر شود.
-
پابپا کردن
لغتنامه دهخدا
پابپا کردن . [ ب ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) مردد بودن . حیران بودن . || حواله کردن طلبی را عوض طلب کس دیگر. داینی را از دینی در مقابل دینی دیگر بری کردن . || تهاتر.
-
متهاتر
لغتنامه دهخدا
متهاتر. [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) دعوی باطل کننده بر یکدیگر و یکدیگر را تکذیب کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بر یکدیگر دعوی باطل کننده و یکدیگر را تکذیب کننده .(ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ بعد و تهاتر شود.
-
پایاپای
لغتنامه دهخدا
پایاپای . (اِ مرکب ) تهاتُر. پابپا. عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند. || مبادله . || هم بَر : لبی ز نان جنازه بگورکن ندهدوگر بباید با مرده خفت پایاپای .سوزنی .
-
مبادله
لغتنامه دهخدا
مبادله . [ م ُ دَ / دِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) معاوضه . (ناظم الاطباء). مقابضه . معاوضه . قبض . مقابله . تاخت زدن . پایاپای . تهاتر. سودا. مغایره . غیار. تاخت . بدل کردن چیزی به دیگری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزی را با چیز دیگری بدل کردن . ...
-
مقاصه
لغتنامه دهخدا
مقاصه . [ م ُ قاص ْ ص َ / ص ِ ] (از ع ، اِمص ) به معنی تهاتر است . (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ) : تا خرابی که بر ما معین شود باآن مقاصه و محاسبه کنیم . (تاریخ قم ص 298). و رجوع به مدخل قبل معنی آخر شود. || کم کردن مقدار تلمیظ است از سلف ، ...
-
دعوی کردن
لغتنامه دهخدا
دعوی کردن . [دَع ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مدعی بودن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ادعا کردن . ادعاء. (از المصادر زوزنی ) (دهار). زعم . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ) : دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم . شهید بلخی .تو دعوی کن...
-
پا
لغتنامه دهخدا
پا. (اِ) رِجل . از اندامهای بدن و آن از بیخ ران تا سر پنجه ٔ پای باشد شامل ران و زانو و ساق و قدم . پای . و گاه بمعنی قسمت زیرین پا آید که عرب قدم گوید و آن از اشتالنگ تا نوک ابهام است : با جهل شما درخور نعلید بسر برنه درخور نعلی که بپوشیده به پائید....