کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنسته
لغتنامه دهخدا
تنسته . [ ت َ ن َ ت َ /ت ِ ] (اِ) بافته ٔ عنکبوت را گویند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تنیده ٔ عنکبوت . (فرهنگ رشیدی ) : همان سراچه وخرگه که اوج مه می سودکنون حضیض نشین شد چو سایه در بن چاه فراش بوقلم...
-
جستوجو در متن
-
تنته
لغتنامه دهخدا
تنته . [ ت َ ت َ / ت ِ ] (اِ) تنیده و پرده ٔ عنکبوت را گویند. (برهان ) (آنندراج ). پرده و تار وتنیده ٔ عنکبوت . (ناظم الاطباء). جزء اول آن از تن (تنیدن ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به تنسته شود.
-
تار عنکبوت
لغتنامه دهخدا
تار عنکبوت . [ رِ ع َ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پرده ٔ عنکبوت . بیت عنکبوت . نسج عنکبوت . کارتنک . دهنه . تنیده ٔ عنکبوت . دام عنکبوت . تنسته . کره . کرتینه . ابرکاکیا. ابرکاکیاب . ابرکاکیان . کناغ . رجوع به «تار» و «ابرکاکیا» شود.
-
ابرکاکیا
لغتنامه دهخدا
ابرکاکیا. [ اَ ب َ ] (اِ) تنیده ٔ عنکبوت . نسج عنکبوت . کارتُنک . تنسته . دام عنکبوت . خانه ٔ عنکبوت . بیت العنکبوت . تار عنکبوت . کره . کرتینه . و آنرا ابرکاکیاب و ابرکاکیان و ابرکاکیاه نیز گفته اند : دلیل تو ابریست پوشای حق به سستی ست همچون ابرکاکی...
-
تار
لغتنامه دهخدا
تار. (اِ) چیز دراز بسیار باریک مثل موی و لای ابریشم و رشته ٔپنبه و تنیده ٔ عنکبوت . (فرهنگ نظام ). تانه ٔ بافندگان که نقیض پود است . (برهان ) (انجمن آرا). ریسمان جامه که بهندی تانا گویند. (غیاث اللغات ). ریسمان پارچه که در طول واقع شده است ، و آنکه د...