کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنزه
لغتنامه دهخدا
تنزه . [ ت َ ن َزْ زُه ْ ] (ع مص ) دور شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). برآمدن به سیر باغ و سبزه زار و صاحب قاموس گوید استعمال تنزه دراین معنی غلط فاحش است و بمعنی خوشی و بی غمی . (آنندراج ). دور شدن از عیب...
-
تنزه
لغتنامه دهخدا
تنزه . [ ت ُ زَ / زِ ] (اِ) چیزی باشد که نخست از درخت سر زند و بعد از آن برگ از میان آن برآید. (برهان ). تنده و غنچه مانندی که نخست از شاخ درخت سر زند. جوزق . (ناظم الاطباء). تبدیل همان تنده است که در برهان مکرر کرده است . (انجمن آرا) (از آنندراج ). ...
-
واژههای همآوا
-
تنضح
لغتنامه دهخدا
تنضح . [ ت َ ن َض ْ ض ُ ] (ع مص ) جوشیدن آب چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || دور گردیدن از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || انتقاء و تنصل . (اقرب الموارد). رجوع به تنصل شود.
-
جستوجو در متن
-
گردش رفتن
لغتنامه دهخدا
گردش رفتن . [ گ َ دِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) به سیر و تنزه به صحرا شدن . بیرون شدن از مکان به باغ و بستان یا دیگر جا برای تفریح و تفرج .
-
متنزه
لغتنامه دهخدا
متنزه . [ م ُ ت َ ن َزْ زِه ْ ] (ع ص ) پاک و پاکیزه و عاری از بدی و آلایش . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). رجوع به تنزه شود.
-
نابولیون مارینی
لغتنامه دهخدا
نابولیون مارینی . (اِخ ) مؤلف کتاب «تنزه العباد فی مدینة بغداد» است . موضوع کتاب مذکور شرح مختصری است پیرامون سوابق تاریخی و اوضاع جغرافیایی بغداد. رجوع به معجم المطبوعات ص 1834 شود.
-
تکارم
لغتنامه دهخدا
تکارم . [ ت َ رُ ] (ع مص ) دور شدن از لوم و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تنزه از چیزی . (از اقرب الموارد). دور شدن از لوم و عیب و زشتی و بدی و ناپسندی . (ناظم الاطباء). || کرم نمودن بی کرم . (آنندراج ).
-
نظارة
لغتنامه دهخدا
نظارة.[ ن َ رَ ] (ع اِمص ) پاکی و پرهیزگاری . (از منتهی الارب ). رجوع به نَظْارَة شود. || تنزه در باغ و بوستان . (ناظم الاطباء). در استعمال عجم : تنزه در باغ ها و بوستانها. (از اقرب الموارد نقل از المصباح ). || در تداول اهل سیاست : عمل ناظر و مقام نا...
-
دیانة
لغتنامه دهخدا
دیانة. [ ن َ ] (ع اِ) اسم است برای تمام آنچه که بدان خدا را عبادت کنند. (اقرب الموارد). || دین و مذهب . ج ، دیانات . (از اقرب الموارد). || در اصطلاح فقهاء با کلمه ٔ تنزه و آنچه مابین خالق و مخلوق باشد مترادف است مانند قضاء و حکم و شرع . (از کشاف اصطل...
-
متمطر
لغتنامه دهخدا
متمطر. [ م ُ ت َ م َطْ طِ ] (ع ص ) در باران شونده و پیش باران شونده . (از منتهی الارب ). به تنزه رفتن پس از باران . (از اقرب الموارد). || اسبان که به همدیگر پیشی گیران آیند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
نزهة
لغتنامه دهخدا
نزهة.[ ن ُ هََ ] (ع اِمص ) دوری . (منتهی الارب ). بعد. (از اقرب الموارد). گویند: هو بنزهة من الماء؛ ای ببعد. (منتهی الارب ). || اسم است از تنزه . گویند:ارض ذات نزهة. (از اقرب الموارد). ج ، نُزَه . || دوری از ناخوشی و پژمانی . (منتهی الارب ) (ناظم الا...
-
مسامحة
لغتنامه دهخدا
مسامحة. [ م ُ م َ ح َ ] (ع مص ) آسانی کردن با کسی . (منتهی الارب ). کار سهل فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). کار با کسی سهل گرفتن . (دهار). مساهله کردن و آسان گرفتن کاری بر کسی . (اقرب الموارد). به نرمی رفتار کردن . موافقت کردن با کسی بر خواسته ٔ او....
-
اطهر
لغتنامه دهخدا
اطهر. [ اِطْ طَهَ ْ هَُ ] (ع مص ) تَطَهﱡر.اصل آن تطهر بود پس از انداختن حرکت «ت » آن را در «ط» ادغام کردند و همزه ٔ وصل را به اول افزودند تا ابتداء به ساکن پیش نیاید . تنزه از چرکها. (از اقرب الموارد). پاک شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || از گ...