کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنباکو کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنباکو کشیدن
لغتنامه دهخدا
تنباکو کشیدن . [ تَم ْ ک َ / ک ِ ] (مص مرکب ) تدخین تنباکو. قلیان کشیدن : آن جوانانی که تنباکو کشنداولش اﷲ و آخر هو کشند.؟ (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
کاسه ٔ تنباکو
لغتنامه دهخدا
کاسه ٔ تنباکو. [ س َ / س ِ ی ِ تَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نم کن .
-
خاک تنباکو
لغتنامه دهخدا
خاک تنباکو. [ ک ِ تَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ریزه ٔ تنباکو. آنچه از تنباکو می ماند چون قسمت قابل استفاده از آن را بردارند.
-
خاکه تنباکو
لغتنامه دهخدا
خاکه تنباکو. [ ک َ / ک ِ تَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ تنباکو. تنباکوی ریزه ریزه شده .
-
جستوجو در متن
-
تنباکوکشی
لغتنامه دهخدا
تنباکوکشی . [ تَم ْ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) تنباکو کشیدن : تنباکو کشی به گلعذران چه خوش است سنبل به لب چشمه ٔ حیوان چه خوش است دودش بمثال زلف در هر نفسی بر عارض مهوشان پریشان چه خوش است .نخلی .
-
چاق کردن
لغتنامه دهخدا
چاق کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فربه کردن . فربی کردن . تسمین . || سالم کردن . تندرست کردن . معالجه کردن . درمان کردن . شفا دادن . خوب کردن . درست و تیار کردن . || قلیان و چپق و سیگار و غیره چاق کردن . قلیان تنباکو را آماده کردن . آب و تنباکو و آتش ...
-
انفیه
لغتنامه دهخدا
انفیه . [ اَ ی َ / ی ِ ] (ع اِ) هر دارویی که به بینی کشند. (ناظم الاطباء). مجموعه ای از داروهای معطر و مخدر و عطسه آور که آن را گاه در بینی کنند و از آن احساس نشاءة نمایند. (از فرهنگ فارسی معین ). گرد تنباکو با اجزایی دیگر که بر بینی کشند، تری را. عط...
-
حسام الدین ماچینی
لغتنامه دهخدا
حسام الدین ماچینی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) وی پزشک و ملقب به افلاطون الزمان بوده و در آغاز رواج تنباکو در ایران 1912 هَ . ق . کتابی در مضرتهای کشیدن دود تنباک نگاشته که به «تنباکیه » معروف است و ملاعبداﷲبن حسین سمنانی کتاب او را با شرح به عربی گر...
-
نم زدن
لغتنامه دهخدا
نم زدن . [ ن َ زَ دَ ] (مص مرکب ) افشاندن آب کم بر چیزی . (یادداشت مؤلف ). رطوبت دادن و مرطوب کردن چیزی را. آبی اندک بر چیزی افشاندن : نم زدن تنباکو را، نم زدن لباس را پیش از اتو کشیدن : چو شد ز نم زدن ابرهای فاخته گون درخت باغ چو طاووس جلوگی خرم . ...
-
توتون
لغتنامه دهخدا
توتون . (ترکی ، اِ)تتن . دود. دخان . گیاهی است از نوع تنباکو که از آن سیگار کنند و نیز گیاهی که در چپق و پیپ کشند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توتون گیاهی است از تیره ٔ بادنجانیان دارای گلهای سفید یا زرد که کپسول آن از درازی باز می شود و برگهای پهن دا...
-
کشی
لغتنامه دهخدا
کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص ) عمل کشیدن و همواره بصورت ترکیبی استعمال میشود در تمام معانی اعم از نقل و حمل یا تحمل یا پیمودن و نظایر آن . (یادداشت مؤلف ).- آب کشی ؛ عمل کشیدن آب . استخراج آب از چاه . بیرون آوردن آب از آب انبار.- || عمل حمل آب . عمل ب...
-
کشش
لغتنامه دهخدا
کشش . [ ک َ ش ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از کشیدن . عمل کشیدن . (یادداشت مؤلف ). عمل حمل کردن . عمل بردن . تحمل . بردن : اگر به حکمت خود به دوستی بلا فرستد به عنایت خود آن دوست را قوت کشش آن بار دهد. (انیس الطالبین بخاری ).منه بیش از کشش تیمار بر تن بقدر ...
-
راتیانج
لغتنامه دهخدا
راتیانج . [ ن َ ](اِ) صمغ صنوبر است که بنفسه مثل سایر صموغ منجمد میگردد یا به آتش طبخ یافته منعقد شود و ثانی را بیونانی فلفونیا نامند و سیال غیرمنجمد او زفت رطب است در آخر سیم گرم و خشک و قسم آتش دیده ٔ او گرمتر از قسم اول و آشامیدن نیم مثقال او با ز...