کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تناوب
لغتنامه دهخدا
تناوب . [ ت َ وُ ] (ع مص ) بنوبت کردن . (زوزنی ). بنوبت کار کردن . (آنندراج ): تناوبوا علی الامر؛ تداولوه بینهم یفعله ُ هذا مرة و هذا مرة. (المصباح از اقرب الموارد). || قسمت نمودن آب را به سنگ ریزه ٔ قسمت : تناوبوا علی الماء. (منتهی الارب ) (ناظم الا...
-
واژههای مشابه
-
تناوب کردن
لغتنامه دهخدا
تناوب کردن . [ ت َ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بنوبت آمدن . بنوبت روی آوردن : و از آن وقت باز دواعی ادبار تجاوب نمود و قوافل حرمان خذلان تناوب کرد. (جهانگشای جوینی ). رجوع به تناوب شود.
-
جستوجو در متن
-
منتاب
لغتنامه دهخدا
منتاب . [ م ُ ] (ع ص ) بطور تناوب و پیاپی آمده و منه : لعن اﷲ المانع الماء المنتاب ؛ یعنی آب مباحی که بطور تناوب گرفته شود. (ناظم الاطباء). رجوع به انتیاب شود.
-
بحارین
لغتنامه دهخدا
بحارین . [ ب َ رِ ] (ع اِ) تندخوئی به طور تناوب . (ناظم الاطباء). اما در دیگر فرهنگها دیده نشد.
-
علی التناوب
لغتنامه دهخدا
علی التناوب . [ ع َ لَت ْ ت َ وُ ] (ع ق مرکب ) بر نوبت . بنوبت . علی التوالی . || پیاپی . پی درپی . و رجوع به تناوب شود.
-
متناوب
لغتنامه دهخدا
متناوب . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) به نوبت گیرنده ٔ آب و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). به نوبه . به نوبت .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تناوب شود.
-
ترافض
لغتنامه دهخدا
ترافض . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) با هم نوبت کردن آب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد). با هم به تناوب برداشتن آب . (از اقرب الموارد): ترافضواالماء؛ اذا تناوبوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کامل
لغتنامه دهخدا
کامل . [ م ِ ] (اِخ ) ابن شریف جلیل . از شاعران بود و قصیده ای از او در مدح امین الدولةبن تلمیذ (متوفی 560) هست که ابیات زیر از آن قصیده است :امین الدولة اسلم للایادی علی رغم المناوی و المعادی و للمعروف تنشره اذاماطواه تناوب النوب الشداد.رجوع به عیون...
-
تجاوب
لغتنامه دهخدا
تجاوب . [ ت َ وُ ](ع مص ) یکدیگر را جواب دادن . (زوزنی ). تحاور. (زوزنی ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). با یکدیگر جواب دادن . (دهار). جواب گفتن بعضی مر بعض را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : و از آن وقت با...
-
محرقه
لغتنامه دهخدا
محرقه . [ م ُ رِ ق َ ] (ع ص ) محرقة. قسمی تب دائم و متصل . (ناظم الاطباء). تیفوس . تب محرقه . حمای محرقه . قاویوس (یونانی ). تبی است از جنس تب غب جز آنکه دائم است و حرارت آن شدید است و به تناوب حرارت شدیدتر گردد. و رجوع به کلمه ٔ حمی المحرقة در بحرال...
-
مالاریا
لغتنامه دهخدا
مالاریا. (فرانسوی ، اِ) تب لرز. تب لرزه . نوبه . تب آجامی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مرضی عفونی که حاملش نوعی میکرب از راسته ٔ جانوران یک سلولی و جزو هاگ داران است . میکرب این مرض بوسیله ٔ نیش پشه ٔمخصوصی بنام آنوفل که دراماکن باتلاقی و مردابها ب...
-
باویر
لغتنامه دهخدا
باویر. [ ی ِ ] (اِخ ) به آلمانی بایرن . نام ناحیه ای در اروپای مرکزی جزء امپراتوری آلمان که از دو ناحیه ٔ مجزا تشکیل شده است . از جنوب به سالسبورگ و تیرول و از مغرب به ورتمبرگ و از شمال به ساکسون محدود میشود. رود دانوب از سوی غرب به شرق در داخل این ن...
-
ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) مرعشی (سید) ابن سیدکمال الدین بن سیدقوام الدین . مؤلف تاریخ طبرستان از سادات مازندران و پدران وی در این سرزمین حکومت داشته اند چنانکه جدش قوام الدین (متوفی در 781 هَ . ق .) از سال 760 سلطنت داشته و پدرش کمال الدین (...