کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناقض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تناقض
لغتنامه دهخدا
تناقض . [ ت َق ُ ] (ع مص ) عهد شکستن . || باز کردن بنا و تاب رسن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ضد یکدیگر شدن . (زوزنی )(از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). || (اصطلاح منطقی ) اختلاف دو قضیه است به حسب ایجاب و سلب چنانکه به...
-
واژههای همآوا
-
تناغض
لغتنامه دهخدا
تناغض . [ ت َ غ ُ ] (ع مص ) تزاحم . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تناکث
لغتنامه دهخدا
تناکث . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) همدیگر عهد و پیمان شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تناقض عهدها. (از اقرب الموارد). رجوع به تناقض شود.
-
وحدات
لغتنامه دهخدا
وحدات . [ وَ ح َ ] (ع اِ) ج ِ وحدة، وحدت : وحدات هشتگانه ٔ تناقض .
-
بزن مزن
لغتنامه دهخدا
بزن مزن . [ ب ِ زَ م َ زَ ] (اِمص مرکب ، از اتباع ) تلون در رأی . تناقض در فرمان و امر. (یادداشت بخط دهخدا).
-
تفاسخ
لغتنامه دهخدا
تفاسخ . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) از دو طرف شکستن عهدی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). موافقت دو طرف در فسخ عقدی . (از اقرب الموارد). || تناقض گفتار: تفاسخ الاقاویل ؛ تناقضت . (از اقرب الموارد).
-
تدافع
لغتنامه دهخدا
تدافع. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) یکدیگر را دفع کردن . (زوزنی ). یکدیگر را دور کردن در کارزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تدافع دو مسئله ؛ تناقض آنها. (از اقرب الموارد). || دفع نمودن با همدیگر چیزی را و حواله کردن . (منته...
-
ناسازی
لغتنامه دهخدا
ناسازی . (حامص مرکب ) از:ناساز + ی ، اسم معنی ، حاصل مصدر. (حاشیه برهان قاطعچ معین ). مخالفت کردن . (برهان قاطع) (آنندراج ). مخالفت . عدم موافقت . (ناظم الاطباء). مخالفت . (انجمن آرا). دشمنی . ناسازگاری . کج روی . ستیزه خوئی : گردون ستیزه کار دیدی که...
-
متناقض
لغتنامه دهخدا
متناقض . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) عهدشکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عهد و پیمان شکننده . || کسی که خراب میکند بنا را. (ناظم الاطباء). || آن که واز میکند تاب ریسمان را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به تنا...
-
مناقض
لغتنامه دهخدا
مناقض . [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) شکننده و مخالف . (غیاث ) (آنندراج ). نقیض . بر ضد. مخالف . برعکس . (از ناظم الاطباء). نقض کننده : مناقضه و تناقض در شعر و سایر کلام آن است که معنی دوم مناقض و منافی معنی اول باشد. (المعجم چ دانشگاه ص 289). یاد دارم که یکی م...
-
ناسازگاری
لغتنامه دهخدا
ناسازگاری . (حامص مرکب ) ناسازواری . بدسلوکی . بدرفتاری . سازگاری نکردن . نساختن . سازگاری نداشتن : جوانی ز ناسازگاری جفت بر پیرمردی بنالید و گفت . سعدی .چو دیدندش برفتن استواری در آن ناسازگاری سازگاری . وحشی .ز دلبر گویم و ناسازگاریش هم از دل گویم و...
-
پیرهن
لغتنامه دهخدا
پیرهن . [ هَُ ] (اِخ ) پیرن . اولین فیلسوف از لاادریه یا مُرتابین بزرگ یونان در سده ٔ چهارم ق . م . معاصر اسکندر مقدونی . وی را پیروان بسیار بود و طریقه ٔ ارتیاب میورزید یعنی منکر وصول آدمی بحق و حقیقت بود و میگفت ما را بیقین و جزم دسترس نیست چه همه ...
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن الیاس (امیر...). در سال 322 هَ . ق . که معزالدوله به اشاره ٔ برادر بزرگتر خود عمادالدوله به قصد تسخیر کرمان روان شد، این علی بن الیاس (در روضةالصفا نام او محمد ذکر شده است ) حاکم کرمان بود و در آنجا متحصن شد و روزها لباس رزم ...