کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنآسایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خفض
لغتنامه دهخدا
خفض . [ خ َ ] (ع اِمص ) تناسایی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). آسانی عیش .(مهذب الاسماء). منه : هم فی خفض من العیش . || (ص ، اِ) زمین پست و نرم . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفض
لغتنامه دهخدا
خفض . [خ َ ] (ع مص ) بلند نکردن آواز. منه : خفض الرجل صوته خفضا. || خوار کردن خدا کافر را. منه : خفض اﷲ الکافر. || مقیم گردیدن در محل و جایی به تناسایی . منه : خفض بالمکان . || نرم رفتن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خفض فل...