کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمييز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تمییز
لغتنامه دهخدا
تمییز. [ ت َ ] (ع مص ) جدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به دو یای تحتانی ... بمعنی جدا کردن . مأخوذ از میز بالفتح . اما فارسیان یک «یا» را بنا بر تخفیف حذف کنند و تمیز ب...
-
تمییز دادن
لغتنامه دهخدا
تمییز دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) تمیز کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بازشناختن . || نیروی شناسایی دادن . قوه ٔ درک و تشخیص دادن : دانش و حکمت بخشید و ادب و هنر و تمییز داد. (سندبادنامه ص 322).
-
تمییز کردن
لغتنامه دهخدا
تمییز کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تمیز کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بازشناختن . تمیز دادن . تمییز دادن . || پاکیزه ساختن . نظیف کردن . پاک کردن : تا میان هزیمت و نصرت تیغ چون گندنا کند تمییزاز تف تیغ فتنه باد تهی دشمنت را دماغ چون گشنیز. انوری .ر...
-
جستوجو در متن
-
تمییزات
لغتنامه دهخدا
تمییزات . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تمییز. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تمییز شود.
-
میز
لغتنامه دهخدا
میز. (از ع ، اِمص ) مخفف تمیز. (از برهان ). تمییز را خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). تمییز. جدا کردن .
-
هامة
لغتنامه دهخدا
هامة. [ م َ ] (اِخ ) مکنی به ابوزهیر. صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
-
هانی
لغتنامه دهخدا
هانی . (اِخ ) المخزومی ، مکنی به ابومخزوم . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
-
عقل رس
لغتنامه دهخدا
عقل رس . [ ع َ رَ ] (نف مرکب ) عقل رسنده . به سن تمییز رسیده .- عقل رس شدن ؛ در تداول خانگی ، به سنی که تمییز نیک از بد توان کردن رسیدن . به سنی بالغ شدن که عقل بر او حکومت کند. به درجه ٔ مردی یا زنی رسیدن . به سن رشد و تمییز رسیدن . رشد و تمییز بوا...
-
هبیل
لغتنامه دهخدا
هبیل . [ هَُ ب َ ] (اِخ ) ابن وبرة الانصاری صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة قسم اول ).
-
هانی
لغتنامه دهخدا
هانی . (اِخ ) ابن جزٔبن النعمان المرادی . صحابی است . وی شاهد فتح مصر بوده است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
-
هانی
لغتنامه دهخدا
هانی . (اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حجر الکندی . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
-
هانی
لغتنامه دهخدا
هانی . (اِخ ) ابن حجربن معاویة... الکندی . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
-
هانی
لغتنامه دهخدا
هانی . (اِخ ) ابن فراس الاسلمی . صحابی است . مجزاءةبن زاهر از وی روایت کرده است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
-
جبر
لغتنامه دهخدا
جبر. [ج َ ] (اِخ ) ابن ابی ایاس . همان جبیربن ایاس است . رجوع به جبیربن ایاس شود. (الاصابة فی تمییز الصحابة).