کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمدین
لغتنامه دهخدا
تمدین . [ ت َ ] (ع مص ) شهر ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). شهر کردن . (زوزنی ). شهر گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || ثابت و مقیم گردانیدن بجایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تمدین
لغتنامه دهخدا
تمدین . [ ت َ م َ ی ُ ] (ع مص ) نازپرورده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنعم . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شارستان
لغتنامه دهخدا
شارستان . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) شهرستان . شهر. (برهان قاطع). شارسان . (فرهنگ جهانگیری ). مدینه . (مهذب الاسماء). شارستان خود شهر است که غالباً بر گرد قهندزی واقع میشده و سوری بر گرد اوست و آنچه بیرون از این سور باشد آن را ربض خوانند. (تاریخ سیستان چ...