کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمدید مدت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
امهال
لغتنامه دهخدا
امهال . [ اِ ] (ع مص ) زمان دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روزگار دادن . (تاریخ بیهقی ). مهلت و فرصت دادن . (غیاث اللغات ). مدت دادن . معوق گذاشتن . تمهیل کردن . تمدید مدت کردن . درنگی دادن . (یادداشت مؤلف ). ا...
-
مهلت
لغتنامه دهخدا
مهلت . [ م ُ ل َ ] (ع اِ مهلة).زمان . اجل . مدت . نفسة. (منتهی الارب ). فرصت . (غیاث ) : گفتند فرمان برداریم به هر چه فرماید امامهلتی و تخفیفی ارزانی دارد. (تاریخ بیهقی ص 160).از در مهلت نیند اینها ولیک تو خدایا هم کریمی هم حلیم . ناصرخسرو.بشتاب سوی ...
-
اطالة
لغتنامه دهخدا
اطالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) اطاله . دراز کردن چیزی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دراز کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). || اطاله ٔ زن ؛ بچگان درازبالا آوردن وی یا زاییدن یک فرزند بلندبالا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آن...
-
شیلات ایران
لغتنامه دهخدا
شیلات ایران . [ ت ِ ] (اِخ ) (شرکت سهامی ...) پیش از سال 1272 هَ . ش . صیادان محلی سواحل بحر خزر در مقابل پرداخت مبلغی به عنوان رسوم دیوان به متصدیان دولتی که عنوان «دریابیگی » داشتند، اجازه ٔ صید ماهی می گرفتند. در سال مذکور، امتیاز صید از طرف دولت ...
-
سازمان ملل متحد
لغتنامه دهخدا
سازمان ملل متحد. [ ن ِ م ِ ل َ ل ِ م ُت ْ ت َ ح ِ ] (اِخ ) مؤسسه ای است بین المللی که از نمایندگان 83 کشور تشکیل میگردد. افزایش روز افزون ارتباطات بین المللی وجود مؤسساتی را برای تنظیم این ارتباطات ایجاب میکند. ازین روی بعد از پایان جنگ اول بین الم...
-
شرکت
لغتنامه دهخدا
شرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). همبازی . انبازی . مشارکت . هنبازی . شریک بودن . اتحاد چند کس برای غرض یا نفعی عام یا خاص ....