کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمايل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تمایل
لغتنامه دهخدا
تمایل . [ ت َ ی ُ ] (ع مص )پیچ پیچان رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). میل و کجی و کج شدگی در رفتار. (ناظم الاطباء). تبختر در راه رفتن . (از اقرب الموارد). || چسبیدن . (زوزنی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || تفاتن و تحارب میان قوم . (از ...
-
جستوجو در متن
-
تمایلات
لغتنامه دهخدا
تمایلات . [ ت َ ی ُ ] (ع اِ) ج ِ تمایل . رجوع به تمایل و میل شود.
-
میلناک
لغتنامه دهخدا
میلناک . [ م َ/ م ِ ] (ص مرکب ) متمایل . سخت مایل . تمایل دارنده .
-
نعص
لغتنامه دهخدا
نعص . [ ن َ ع َ ] (ع اِمص ) خمیدگی و برگردیدگی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). تمایل . (از متن اللغة). || (مص ) متمایل گردیدن . (از ناظم الاطباء): نعص الرجل نعصاً؛ تمایل . (از اقرب الموارد) (المنجد).
-
نورگرایی
لغتنامه دهخدا
نورگرایی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص مرکب ) عمل نورگرا. || (اصطلاح گیاه شناسی ) ، رشد و تمایل اعضای هوائی گیاهان به طرف نور و عدم تمایل ریشه ٔ گیاهان نسبت به نور، درصورت اول نورگرایی مثبت و در صورت اخیر منفی است .
-
تزایغ
لغتنامه دهخدا
تزایغ. [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) بچسبیدن . (زوزنی ). سوی یکدیگر کنبانیدن و تمایل کردن . (ناظم الاطباء). سوی یکدیگر کنبانیدن ، و کنبانیدن بمعنی بر جهانیدن و کشانیدن باشد.(آنندراج ). تمایل . (متن اللغه ) (المنجد) (اقرب الموارد): تزایغت اسنانه ُ؛ ای تمایلت . ...
-
غون
لغتنامه دهخدا
غون . [ غ َ ] (ع اِ) میل . علاقه . خواست . تمایل . ج ، اَغوان . (دزی ج 2 ص 232).
-
فاحشه دوستی
لغتنامه دهخدا
فاحشه دوستی . [ ح ِ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) زناکاری . (ناظم الاطباء). تمایل به زناکاری با زنان فاحشه .
-
تمایح
لغتنامه دهخدا
تمایح . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) پیچ پیچان رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمایل . (از اقرب الموارد).
-
رهمان
لغتنامه دهخدا
رهمان . [ رَ هََ ] (ع اِ) نوعی از رفتار شتر که در آن تمایل باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
بی رغبتی
لغتنامه دهخدا
بی رغبتی . [ رَ ب َ ] (حامص مرکب ) بی میلی . عدم تمایل . بی اشتهائی : به بی رغبتی شهوت انگیختن برغبت بود خون خود ریختن .سعدی .
-
غربت گرای
لغتنامه دهخدا
غربت گرای . [ غ ُ ب َ گ َ / گ ِ ] (نف مرکب ) آنکه به غربت تمایل کند. غربت گزین : به یاد حریفان غربت گرای کز ایشان نبینم یکی را به جای .نظامی .
-
غیفان
لغتنامه دهخدا
غیفان . [ غ َ ی َ ] (ع مص ) ناویدن درخت از چپ و راست . (منتهی الارب ). تمایل و خمیدن درخت به چپ و راست با شاخه های خود. (از اقرب الموارد).
-
یک راست
لغتنامه دهخدا
یک راست . [ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) مستقیم . مستقیماً. یک سر. بدون تمایل به چپ و راست . (یادداشت مؤلف ): یک راست به طرف او رفت . || بی تأمل . بی تردید.