کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمازح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمازح
لغتنامه دهخدا
تمازح . [ ت َ زُ ] (ع مص ) باهم لاغ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با یکدیگر مزاح کردن . (آنندراج ). تداعب . یقال : هما یتمازحان . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تماجن
لغتنامه دهخدا
تماجن . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) مسخرگی نمودن . (زوزنی ). تمازح . (اقرب الموارد). یکدیگر را زشت و درشت گفتن . (ناظم الاطباء). رجوع به تماجع و تمازح شود.
-
تفاکه
لغتنامه دهخدا
تفاکه . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) همدیگر را لاغ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تمازح قوم . (اقرب الموارد).
-
تماجع
لغتنامه دهخدا
تماجع. [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) باهم بیباکی نمودن و فحش گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تماجن . (اقرب الموارد). رجوع به تماجن و تمازح شود.
-
متمازح
لغتنامه دهخدا
متمازح . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) با هم لاغ کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مشغول به لاغ و مزاح با هم دیگر. (ناظم الاطباء). رجوع به تمازح شود.
-
تداعب
لغتنامه دهخدا
تداعب . [ ت َ ع ُ ] (ع مص ) با هم مزاح کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمازح . (اقرب الموارد) (المنجد): انه ُ لیتداعب علی الناس ؛ ای یرکبهم بمزاح و خُیلاء و یغمّهم و لایسبّهم . (اقرب الموارد).
-
لاغ
لغتنامه دهخدا
لاغ . (اِ) تا. تای . شاخ . شاخه . طاقه : طاقه ٔ ریحان ،لاغی اسپرغم . یک لاغ سبزی ، یک طاقه بقل ، یک برگ از سبزی . یک لاغ تره یا یک لاغ سبزی یا لاغی اسپرغم ؛ هریک ازبنه های سبزی در یکدسته . رمش ، یکدسته اسپرغم . || هریک از گیسوان بافته . دسته ای خرد ا...