کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلهوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلهوق
لغتنامه دهخدا
تلهوق . [ ت َ ل َهَْ وُ ] (ع مص ) ترک مبالغه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مبالغه نکردن در عمل و کلام . (از اقرب الموارد). || خود را آراستن به چیزی مانند سخاوت و جوانمردی و دین و جز آن که در وی نباشد. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تلحوق
لغتنامه دهخدا
تلحوق . [ ] (اِخ ) محمدبک . او راست : الاجوبة الجلیلة فی الاصول الصرفیه . (از معجم المطبوعات ج 1 ص 640).
-
جستوجو در متن
-
ترک کردن
لغتنامه دهخدا
ترک کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بهشتن . رها کردن . هشتن . واگذاشتن . یله کردن . بگذاشتن .بینداختن و گذشتن از چیزی . صرف نظر کردن از هر چه موجود است . (از یادداشت های دهخدا). هجران : هر چیز که هست ترک می باید کردوز ترک اساس برگ می باید کرد. خواجه...