کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلنبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلنبار
لغتنامه دهخدا
تلنبار. [ ت َ / ت ِ لَم ْ / لِم ْ ک َ دَ ] (اِ) تلمبار. تلیبار. رجوع به این دو کلمه و ماده ٔ بعد شود.
-
واژههای مشابه
-
تلنبار کردن
لغتنامه دهخدا
تلنبار کردن . [ ت َ / ت ِ لَم ْ / لِم ْ ] (مص مرکب )مجازاً، جمع کردن بر روی یکدیگر بی نظمی و بی قاعده ای و بی تصرفی . از چیزی یا چیزهای بسیار در جایی گردکردن و غالباً بی نتیجه و حاصل و معنائی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تلمبار و تلیبار شود...
-
جستوجو در متن
-
تلیوار
لغتنامه دهخدا
تلیوار. [ ت َ لی ] (اِ) تلیبار است و آن خانه ای باشد که در آن کرم ابریشم نگاهدارند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به تلیبار و تلمبار و تلنبار شود.
-
انبار
لغتنامه دهخدا
انبار. [ اَم ْ ] (اِ) جای انباشتن غله یا چیز دیگر. جای نگهداری کالا. آنجا که هیزم و غیره ذخیره کنند. (فرهنگ فارسی معین ). خانه ٔ بازرگان که در آن متاع و غله توده کند. (از اقرب الموارد). خانه ٔ بازرگانان و سوداگران است که کالای خود را در آن بر روی هم ...