کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلمس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلمس
لغتنامه دهخدا
تلمس . [ ت َ ل َم ْ م ُ ] (ع مص ) بار بار جستن و درپی یکدیگر جستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تطلب چیزی باربار. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تلمص
لغتنامه دهخدا
تلمص . [ ت َ ل َم ْ م ُ ](اِخ ) قلعه ٔ مشهوری است بناحیه ٔ صعده از زمین یمن . (از معجم البلدان ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
جستوجو در متن
-
تلمز
لغتنامه دهخدا
تلمز. [ ت َ ل َم ْ م ُ ] (ع مص ) درپی یکدیگر جستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلمس . (اقرب الموارد). || شتابی کردن در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
متلمس
لغتنامه دهخدا
متلمس . [ م ُ ت َ ل َم ْ م ِ ] (ع ص ) باربار جوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که باربار و از پی هم می جوید چیزی را. (ناظم الاطباء). رجوع به تلمس شود.
-
اعشاش
لغتنامه دهخدا
اعشاش . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عُش ّ، بمعنی آشیانه ٔ مرغ از هیمه که بر شاخ درخت باشد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || یقال : تلمس اعشاشک ؛ یعنی بجو سبب گناه در اهل خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
ابوهلال
لغتنامه دهخدا
ابوهلال . [ اَ هَِ ] (اِخ ) عسکری . حسن بن عبداﷲبن سهل بن سعیدبن یحیی بن مهران ابوهلال اللغوی العسکری . یاقوت در معجم الأدباء آرد که ابوطاهر سلفی گفت ابواحمد (؟) را تلمیذی بود که نام او و نام پدرش موافق اسم او و پدر او و نیز عسکری بود و غالباً این ا...