کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلفنخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلفنخانه
لغتنامه دهخدا
تلفنخانه . [ ت ِ ل ِ ف ُ خا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرکز تلفن . محلی که به تلفن مرکزی اختصاص دارد که یا بدانجا روندو مکالمات تلفنی را انجام دهند و یا با تلفن از آنجا خواهند که تلفن تقاضاکننده را با تلفن طرف مقابل متصل سازد تا ارتباط تلفنی برقرار شود. ...
-
جستوجو در متن
-
مخابرات
لغتنامه دهخدا
مخابرات . [ م ُ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) ج ِ مخابره . خبرهائی که مابین دو نفر رد و بدل می گردد. (از ناظم الاطباء).- اداره ٔ مخابرات ؛ اداره ای که امور تلگراف و تلفن در آن معمول می گردد. تلفنخانه . تلگرافخانه .- صنف مخابرات ؛ یکی از صنفهای آرتش است ک...
-
بازرگان
لغتنامه دهخدا
بازرگان . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو که در 18 هزارگزی شمال باختری ماکو و در مسیر راه شوسه ٔ ایران و ترکیه در دامنه واقع است . آب و هوای آن معتدل و دارای 440 تن سکنه میباشد شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع ...
-
قمصر
لغتنامه دهخدا
قمصر. [ ق َ ص َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش قمصر از شهرستان کاشان در 31000گزی جنوب کاشان واقع است . این منطقه کوهستانی و هوای آن سرد و خوش آب و هواست . مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است : طول 51 درجه و 26 دقیقه ، عرض 33 درجه و 45 دقیقه (20 دقیقه ) ارتفاع...
-
تلفن
لغتنامه دهخدا
تلفن . [ ت ِ ل ِ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ مرکب فرنگی است از تله به معنی دور و فون به معنی صدا. آلتی است که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 1876 م . توسط گراهام بل اختراع شده است . هر دستگاه تلفن از دو قسمت اصلی فرستنده و گیرنده تشک...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...