کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلاوش
لغتنامه دهخدا
تلاوش . [ ت َ وُ ] (اِ) تراوش . در فرهنگها ضبط نشده ولی در زبانها هست . (گنجینه ٔ گنجوی تألیف وحید دستگردی ص 36) : تکش با تلاوش درآویخته چنین رودی از هر دو انگیخته . نظامی (اقبالنامه ٔ چ وحید ص 180).رجوع به تلاوشگاه شود.
-
جستوجو در متن
-
تلاوشگاه
لغتنامه دهخدا
تلاوشگاه . [ ت َ وُ ] (اِ مرکب ) جای تراوش آب . (گنجینه ٔ گنجوی تألیف وحید دستگردی ص 36). رجوع به تلاوش و تلاوشگه شود.
-
تلاوشگه
لغتنامه دهخدا
تلاوشگه . [ ت َ وُ گ َ ] (اِ مرکب ) مخفف تلاوشگاه : هم از آب دریا به دریا کنارتلاوشگهی دید چون چشمه سار. نظامی .رجوع به تلاوش وتلاوشگاه شود.
-
تکش
لغتنامه دهخدا
تکش . [ ت َ ک َ ] (اِ) استخوان انگور. (صحاح الفرس ). تخم و دانه ٔ انگور را هم گفته اند. (برهان ). هسته ٔ انگور. (ناظم الاطباء). رجوع به تکز تکژ و تکس شود. || مخفف ته کش ، بمعنی ته نشین : تکش با تلاوش درآمیخته چنین رودی از هر دو انگیخته .نظامی (اقبالن...
-
ر
لغتنامه دهخدا
ر. (حرف ) حرف دوازدهم از الفبای فارسی و دهم از حروف هجای عرب (ابتث ) و بیستم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل آن را به دویست دارند و از حروف مکسوره و زلاقه و مسروری و منفصله یا خواتیم و آنیه و مهمله (غیر منقوطه ) و نورانیه یا حروف حق و متشابهه یامتزاوجه و...
-
انگیختن
لغتنامه دهخدا
انگیختن . [ اَ ت َ ] (مص ) جنباندن از جای . (برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جنبانیدن . (انجمن آرا). برجهانیدن . (آنندراج ). بلند ساختن . برکشیدن . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). به حرکت درآوردن : تیغی بک...