کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلامذة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلامذة
لغتنامه دهخدا
تلامذة. [ ت َ م ِ ذَ ] (ع اِ) ج ِ تلمیذ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شاگردان . ج ِ تلمیذ. (آنندراج ). رجوع به تلمیذ شود.
-
جستوجو در متن
-
اراقلیدس
لغتنامه دهخدا
اراقلیدس . [ اِ دِ ] (اِخ ) از اهل اینوس از تلامذه ٔ افلاطون . (تاریخ الحکمای قفطی ص 24).
-
داعی
لغتنامه دهخدا
داعی . (اِخ ) (ملا...) برادرملک طیفور بیک و این ملک طیفور بیک از تلامذه ٔ شیخ علی عبدالعال بوده است . (آتشکده ٔ آذر ص 242 چ افست ).
-
طالبان
لغتنامه دهخدا
طالبان . [ ل ِ ] (اِخ ) میر محمدباقر استرآبادی مشهور بطالبان . از تلامذه ٔشیخ بهائی بوده چنانکه در امل الاَّمل آورده . و او راست : شرحی بر زبدة الاصول و غیر ذلک . (روضات ص 116).
-
طبعی
لغتنامه دهخدا
طبعی . [ طَ ] (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی است . وی در قرن دهم هجری میزیسته و از دانشمندان عصر خود و تلامذه ٔ ابوالسعود افندی بود. بعدها حیثیت خود را بانهماک درعیش و عشرت لکه دار کرده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن ابراهیم مکنی بابی المظفر، و مشهور بابن الخیزرانی البغدادی نحوی . از تلامذه ٔ ابومحمد جوالیقی است . (روضات الجنات ص 114).
-
علی عاملی
لغتنامه دهخدا
علی عاملی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن ابی الحسن موسوی عاملی . وی از تلامذه ٔ شیخ شهید و داماد او بود. وی نسخه ای از الخلاصه ٔ علامه را در سال 968 هَ . ق . تصحیح و مقابله کرده است و نظریات خود را در حواشی آن نگاشته است . (از مصنفی علم الرجال ...
-
علی قتیبی
لغتنامه دهخدا
علی قتیبی . [ ع َ ی ِ ق ُ ت َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قتیبه ٔ نیشابوری قتیبی . مکنی به ابوالحسن . وی از تلامذه ٔ ابومحمد فضل بن شاذان (متوفی در 260 هَ . ق .) بوده است و بسیاری از شرح حال رجال را بنقل از قول این علی بن محمد در کتابهای مختلف ذکر کرده اند. ...
-
تلامیذ
لغتنامه دهخدا
تلامیذ. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تلمیذ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مثل تلامذة. (آنندراج ). رجوع به تلمیذ و تلام و تلامی شود.- تلامیذ بوالبشر ؛ کنایه از فرشتگان است . (انجمن آرا).- تلامیذ رحمن ؛ کنایه از شعراست . (انجمن آرا).- تلامیذ شیط...
-
علی نخعی
لغتنامه دهخدا
علی نخعی . [ ع َ ی ِ ن َ خ َ ] (اِخ ) ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر. مکنی به ابوالحسن . از مؤلفان اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هَ . ق . بود و او را کتابی در رجال شیعه میباشد. وی از تلامذه ٔ ابن ابی عمیربود. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص ...
-
علیرضابیگ
لغتنامه دهخدا
علیرضابیگ . [ ع َ رِ ب َ ] (اِخ ) اصفهانی . وی شاعر و از تلامذه ٔ مولی محمدباقر سبزواری در قرن یازدهم بود. وی ابتدا در ایروان و شیروان مستوفی بود سپس به اصفهان آمده عزلت اختیار کرد. (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 757 بنقل از تذکره ٔ نصرآبادی فصل ...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد خضری مروزی . فقیه شافعی . امام مرو و مقدم فقهاء شافعیه بود. صحبت ابوبکر فارسی دریافت و از اعیان تلامذه ٔ ابوبکر قفال شاشی است و به سال 380 هَ .ق . درگذشته است . رجوع به وفیات الاعیان ج 2 ص 37 شود.
-
جاپلقی
لغتنامه دهخدا
جاپلقی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) ملامحمود. از افاضل علمای امامیه و از تلامذه ٔ محقق کرکی متوفای 940 هَ .ق . است . وی در اغلب کتب اجازات مذکور و شرح مختصر نافع از تألیفات اوست و سید حسین بن سید حیدر کرکی با یک واسطه از وی روایت دارد. سال وفات او بدست نیام...
-
تلمیذ
لغتنامه دهخدا
تلمیذ. [ ت ِ ] (اِ) شاگرد. و این معرب تلمیذ است که بفتح باشد.(غیاث اللغات ) . شاگرد و محصل . (ناظم الاطباء). شاگرد و تلامذه جمع و ظاهراً فارسی است و عربی فصیح نیست و لهذا صاحب قاموس نیاورده ... (آنندراج ). شاگرد. ج ، تلام ، تلامی ، تلامیذ، تلامذة. (م...