کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقی و نقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاه تقی
لغتنامه دهخدا
شاه تقی . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 729 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
علی تقی
لغتنامه دهخدا
علی تقی . [ ع َ ت َ ] (اِخ ) ابن احمدبن زین الدین بحری (علی تقی ...). رجوع به علی بحری شود.
-
تقی عبدا
لغتنامه دهخدا
تقی عبدا. [ ت َ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ عالی انور هفت لنگ . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 74 شود.
-
تقی آباد
لغتنامه دهخدا
تقی آباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرمرود شهرستان تویسرکان است که 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
تقی الدین
لغتنامه دهخدا
تقی الدین . [ ت َ قی یُد دی ] (اِخ ) ابوبکر احمدبن شهبه ٔ دمشقی . رجوع به ابن شهبه شود.
-
تقی الدین
لغتنامه دهخدا
تقی الدین . [ ت َقی یُد دی ] (اِخ ) محمدبن علی بن رقیق القشیری ، حافظ، مکنی به ابوالفتح . بسال 702 هَ . ق . در مصر درگذشت . صاحب حبیب السیر به نقل از تصحیح المصابیح آرد که تقی الدین را مصنفاتی است که مانند آنها تألیف کرده نشده است . رجوع به حبیب الس...
-
تقی دیزه
لغتنامه دهخدا
تقی دیزه . [ ت َزِ ] (اِخ ) دهی است در بخش نمین شهرستان اردبیل که 962 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
چم تقی
لغتنامه دهخدا
چم تقی . [ چ َ ت َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
قشلاق تقی رستم
لغتنامه دهخدا
قشلاق تقی رستم . [ ق ِ ت َ رُ ت َ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان یاطری بخش گرمسار شهرستان دماوند. اهالی آن از طایفه ٔ اصلانلو هستند. سکنه ٔ آن 45 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
مکینه حاج تقی
لغتنامه دهخدا
مکینه حاج تقی . [ م َ ن ِ ت َ ] (اِخ ) رجوع به مکینه لاری شود.
-
امام محمد تقی
لغتنامه دهخدا
امام محمد تقی . [اِ م ُ ح َم ْ م َ دِ ت َ ] (اِخ ) محمدبن علی (ع ). امام نهم شیعه ٔ امامیه ٔ اثناعشری . رجوع به محمد... شود.
-
حسن تقی زاده
لغتنامه دهخدا
حسن تقی زاده . [ ح َ س َ ن ِ ت َ دَ ] (اِخ ) رجوع به تقی زاده شود.
-
تقی الدین سروجی
لغتنامه دهخدا
تقی الدین سروجی . [ ت َقی یُد دی ن ِ س ] (اِخ ) علی بن منجد. از دانشمندان اواخر قرن هفتم است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
تقی الدین مقریزی
لغتنامه دهخدا
تقی الدین مقریزی . [ ت َ قی یُد دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به مقریزی شود.
-
حاج محمد تقی
لغتنامه دهخدا
حاج محمد تقی . [ م ُ ح َم ْ م َت َ ] (اِ مرکب ) تفنگ حاج محمد تقی . قسمی از تفنگ .