کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقویم نجومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جدول تقویم
لغتنامه دهخدا
جدول تقویم . [ ج َدْ وَ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط تقویم است . (از آنندراج ) : شود ز جدول تقویم کهنه آب روان کند رطوبت امسال اگر اثر در پار.کلیم (از آنندراج ).
-
احسن تقویم
لغتنامه دهخدا
احسن تقویم . [ اَ س َ ن ِ ت َق ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیکوتر راست کردنی . || روی خوب . || راست قامت : لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم . (قرآن 4/95). بهترین تعدیل . نیکوتر ترکیب . (تفسیر ابوالفتوح ).بخط احسن تقویم و آخرین تحویل به آفتاب هویت بچا...
-
تقویم کردن
لغتنامه دهخدا
تقویم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ارزیابی کردن . قیمت چیزی را معین کردن . رجوع به تقویم شود.
-
تقویم گرفتن
لغتنامه دهخدا
تقویم گرفتن . [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) سنجیدن و معین کردن قرب و بعد و ارتفاع و انخفاض ستارگان و سایر اوضاع آسمانی است . (ذیل اقبالنامه ٔ نظامی چ وحید ص 103). رجوع به تقویم شود.
-
خط تقویم
لغتنامه دهخدا
خط تقویم . [ خ َطْ طِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی است بنزد ارباب هیئت که از مرکزعالم بیرون آید و بمرکز کواکب می گذرد و بسطح فلک اعلی پایان می یابد. (یادداشت بخط مؤلف ). خط تقویمی .
-
جستوجو در متن
-
مقوم
لغتنامه دهخدا
مقوم . [ م ُ ق َوْ وِ ] (ع ص ) قیمت کننده . (غیاث ) (آنندراج ). قیمت کننده و آن که قیمت چیزی و نرخ چیزی را معین می کند. (ناظم الاطباء). نرخ نهنده . بهاگذار. قیمت گذار. قیمت گر. بهاکننده . ارزیاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ز ننگ رهبران کور چون عن...
-
گنابادی
لغتنامه دهخدا
گنابادی . [ گ ُ ] (اِخ ) ملا مظفربن محمد قاسم بن مظفر گنابادی . از مشاهیر منجمین و ریاضیین عهد شاه عباس اول و با شیخ بهایی متوفی سال 1031 هَ . ق . معاصر و ازتألیفات اوست : 1 - اختیارات النجوم . 2 - تنبیهات المنجمین در احکام نجومی که برای شاه معظم تا...
-
تاریخ جدید ایران
لغتنامه دهخدا
تاریخ جدید ایران . [ خ ِ ج َ دی دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حساب سال و ماهی که اکنون در ایران بر طبق قانون جاری است . تقی زاده در گاه شماری آرد: جشن نوروز بعنوان آغاز سال تا این اواخر تنها نشانه ای بود که از بقایای حساب زمان یا سال و ماه شماری ایران...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) رقّی .منسوب به رقّه . (شیخ ...) منجم . در نامه ٔ دانشوران شرح حال این منجم بدین گونه آمده است : منجمی بیعدیل و فاضلی بی نظیر بوده در احکام نجوم و حوادث یدی طولی و در علم زیج و هیأت ربطی کامل داشته . جمال الدین بن ...
-
زیج
لغتنامه دهخدا
زیج . (معرب ، اِ) معرب زیگ است و آن کتابی باشد که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم کنند. (برهان )... و بمناسبت آن نام علمی است در اصول احکام علم نجوم و هیئت که تقویم از آن استخراج کنند... همچنین زیج قانون تنجیم است که در جداول آن اوض...
-
رصد
لغتنامه دهخدا
رصد. [ رَ ص َ ] (ع اِ) به اصطلاح نجوم ، چوتره ای که بر قله ٔ کوهی سازند و هفتصد گز اقلاً بلندی آن باشد و منجمان بر آن نشسته احوال کواکب معلوم کنند، و هودل نیز گویند. (ناظم الاطباء). چوتره ای باشد به ارتفاع هفتصد گز که بر تیغ کوهی شامخ بندند و بدان حک...
-
حساب جمل
لغتنامه دهخدا
حساب جمل . [ ح ِ ب ِ ج ُم ْ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمارش به وسیله ٔ حروف ابجد که در هشت جمله ٔ «ابجد» «هوز« »حطی » «کلمن « »سعفص « »قرشت » «ثخذ« »ضظغ» جمع شده است . نه حرف اول برای آحاد و نه حرف دوم برای عشرات و نه حرف سوم برای مآت و «غ » نما...
-
استخراج
لغتنامه دهخدا
استخراج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ). بیرون کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استفصاص . درآوردن . || طلب بیرون کردن .بیرون کردن خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب خروج کردن . || بیرون آوردن علم . (تاج ...
-
بازدانستن
لغتنامه دهخدا
بازدانستن . [ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) تمییز کردن . تمییز دادن . تشخیص دادن . بازشناختن : فرق گذاشتن میان دوچیز : حاسد امروز چنین متواری گشتشت و خموش دی همی باز ندانستمی از دابشلیم .(ابوحنیفه ٔ اسکافی از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 384).سخنهای من چون شنیدی بورزم...