کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقنین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقنین
لغتنامه دهخدا
تقنین . [ ت َ ] (ع مص ) در تداول فارسی امروز، قانون گزاردن . وضع قانون کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ماده ٔ بعد و قانون شود.
-
واژههای همآوا
-
تغنین
لغتنامه دهخدا
تغنین . [ت َ ] (ع مص ) اَغَن گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اغن شود. || افزون شدن درخت . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تقنینی
لغتنامه دهخدا
تقنینی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تقنین . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تقنین شود.
-
تقنینیه
لغتنامه دهخدا
تقنینیه . [ ت َ نی نی ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ) مؤنث تقنینی .- دوره ٔ تقنینیه :- قوه ٔ تقنینیه ؛ یکی از قوای سه گانه ٔ کشور که عامل تشکیل حکومت صحیح است . و آن شامل مجلس شورایی است مرکب از نمایندگان ملت که وضع قوانین را بعهده میگیرد. قانون گزاری . (فر...
-
وضع
لغتنامه دهخدا
وضع. [ وَ ] (ع مص ) موضع [ م َ ض ِ / م َ ض َ ] .موضوع . بنهادن . (تاج المصادر بیهقی ). نهادن چیزی رابر جای . (منتهی الارب ). بار نهادن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). خلاف رفع. (اقرب الموارد).- وضع حمل ؛ نهادن بار. زادن .- وضع ید ؛ خور...