کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقلیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقلیل
لغتنامه دهخدا
تقلیل . [ ت َ ] (ع مص ) اندک کردن و به اندکی فانمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). اندک کردن . (دهار). اندک گردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کم کردن و کم نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب ...
-
واژههای مشابه
-
تقلیل کردن
لغتنامه دهخدا
تقلیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کم کردن . || کم خوردن و اندک خوردن غذا. (ناظم الاطباء).
-
تقلیل یافتن
لغتنامه دهخدا
تقلیل یافتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کاسته گردیدن . کم شدن . کاهش یافتن . رجوع به تقلیل و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تقلیل دادن
لغتنامه دهخدا
تقلیل دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) کاستن . کم کردن . مختصر کردن . رجوع به تقلیل و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
واژههای همآوا
-
تغلیل
لغتنامه دهخدا
تغلیل . [ ت َ ] (ع مص ) بغالیه بیالودن . (زوزنی ). نیک غالیه بکار داشتن .(تاج المصادر بیهقی ). غالیه مالیدن بر موی کسی : غلله بالغالیة تغلیلا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). غالیه بر ریش مالیدن . (از اقرب الموارد). || منسوب بخیانت کردن ...
-
جستوجو در متن
-
تنویز
لغتنامه دهخدا
تنویز. [ ت َن ْ ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقلیل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تلگرافیدن
لغتنامه دهخدا
تلگرافیدن . [ ت ِ گ ِ / ت ِ ل ِ دَ ](مص جعلی ) مصدر جعلی از تلگراف . این مصدر را برای تقلیل عده ٔ کلمات مطلب تلگراف ساخته اند چنانکه : سلامتی تلگرافید، یعنی تلگراف کنید. رجوع به تلگراف شود.
-
ربت
لغتنامه دهخدا
ربت . [ رُب ْ ب َ ] (ع حرف ) رُب َّ. رُبَّما. لغتی است در رُب َّ. (منتهی الارب ). مانند رُب َّ حرف جارّ یا کلمه ٔ تقلیل و یا تکثیر. (از ناظم الاطباء). رجوع به رُب َّ و ربما شود.
-
مقلل
لغتنامه دهخدا
مقلل . [ م ُ ق َل ْ ل َ ] (ع ص ) کم نموده شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقلیل شود. || سیف مقلل ، شمشیر قله دار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اعتصابات
لغتنامه دهخدا
اعتصابات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ اعتصاب . دست از کار کشیدنها و گرد هم آمدنهای مردم یا یک طبقه ٔ خاصی بمنظور رسیدن بهدفی از قبیل تقلیل ساعات کار یا بالا بردن مزد و نظائر آنها.
-
دناریوس
لغتنامه دهخدا
دناریوس . [ دِ ] (لاتینی ، اِ) دنار.نام سکه ای سیمین در روم قدیم . نخستین بار در 268 ق .م . (و برطبق تحقیقات جدید در 180 ق . م .) ضرب شد. اصلاً 4/55 گرم وزن داشت ، ولی بعدها وزن و ارزش آن تقلیل یافت . دینار طلا از سکه های زرین دوره ٔ امپراطوری روم و ...
-
قد
لغتنامه دهخدا
قد. [ق َ ] (ع حرف ) و این مختص است به فعل متصرف خبری مثبت و مجرد از جازم و ناصب و حرف تنفیس و دارای شش معنی است : 1 - توقع، چون قد یقدم الغائب و این برای کسی گفته میشود که در انتظار قدوم غائب است . 2 - تقریب ماضی به حال ، چون قد قام زید. 3 - تحقیق ، ...