کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقلید کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقلید کردن
لغتنامه دهخدا
تقلید کردن . [ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) پیروی کردن و متابعت نمودن و نقل کردن و از روی ساخت دیگری چیزی را ساختن و اقتدا کردن به طریقه و روش کسی . (ناظم الاطباء). رجوع به تقلید شود.
-
جستوجو در متن
-
والوچانیدن
لغتنامه دهخدا
والوچانیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) تقلید کردن و گفتگو کردن و حرف زدن شخصی را به طریق آن شخص واگفتن . (برهان قاطع) (آنندراج ). تقلید کردن و گفتگو کردن و حرف زدن به نحوی که دیگری می کند و حرف می زند. (ناظم الاطباء). والوچیدن کسی را. تقلید او را درآوردن . ا...
-
کرگسی کردن
لغتنامه دهخدا
کرگسی کردن . [ ک َ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقلید کرگس کردن و خوی آن را گرفتن . (ناظم الاطباء).
-
خمانیدنی
لغتنامه دهخدا
خمانیدنی . [ خ َ دَ ] (ص لیاقت ) قابل خمانیدن . قابل خم کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || قابل تقلید کردن و مسخره کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
ی ی ی ی
لغتنامه دهخدا
ی ی ی ی . [ ی ِ ی ِ ی ِ ی ِ ] (اِ صوت ) (اصطلاح عامیانه ) ی ِی ِی ِ. آوازی است که با آن گفتار کسی را به مسخره تقلید کردن خواهند. آوازی است که بدین صورت از دهان برآرند برای به استهزاء تقلید کردن کسی . (یادداشت مؤلف ).
-
تمغل
لغتنامه دهخدا
تمغل . [ ت َ م َغ ْ غ ُ ] (ع مص ) تقلید روش و اطوار مغل (مغول ) کردن . (ناظم الاطباء).
-
خنبانیدن
لغتنامه دهخدا
خنبانیدن . [ خُم ْ دَ ] (مص ) تقلید کردن گفتگوها وحرکات و سکنات مردم را بطور تمسخر. (برهان قاطع).
-
پیروی کردن
لغتنامه دهخدا
پیروی کردن . [ پ َ/ پ ِ رَ / رُ وی ک َ دَ ] (مص مرکب ) متابعت کردن . اقتدار کردن . اقتفا کردن . اقتراء. اقتیاف . تمصر. تقیل .ائتمام ؛ بدنبال چیزی پیوستن . اتباع . متابعت . احتذاء. تتبع. تقلید. تباعة. اثف . تأسی کردن . تسنن . تشیع.تعاقب . استقراء. تق...
-
خمانیدن
لغتنامه دهخدا
خمانیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) کج کردن . خم کردن . پیچیدن . پیچانیدن . (ناظم الاطباء). دوتا کردن . دوتاه کردن . منحنی کردن . کوژ کردن . دولا کردن . خم دادن . خم کردن . چون کمانی کج کردن . تعویج . چون : خمانیدن چوب . خمانیدن پشت کسی را. خمانیدن سقف را با ...
-
بیان کردن
لغتنامه دهخدا
بیان کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آشکار کردن و واضح کردن . تقریر نمودن . (ناظم الاطباء). بازنمودن . پدید کردن . روشن کردن تعبیر. توضیح : بیان کن که از چیست ترکیب عالم جوابم ده از خشک این شعر و از تر. ناصرخسرو.بیان کن حال و جایش را اگر دانی مرا ور...
-
کوکومه
لغتنامه دهخدا
کوکومه . [ م َ / م ِ ] (اِ) جغد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نامی است که به مزاح به دختران خردسال دهند که خانه داری کردن خواهند. دختر خردسال که به تقلید زنان چادر نماز بر سر کند. دختری خرد که گفتار و رفتار خود را با زنان مانند کند. دختری خرد که ب...
-
تبطیل
لغتنامه دهخدا
تبطیل . [ ت َ ] (ع مص ) عاطل کردن چیزی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ضایع کردن چیزی و ضد اقامه ٔ آن . (از قطر المحیط) : و عظیم تر مشکل بر اهل تقلید، و تبطیل توحید ایشان ، قول خدای است که همی گوید... . (جامع الحکمتین ناصرخسرو چ هنری کربین و دکت...
-
تبعیت
لغتنامه دهخدا
تبعیت . [ ت َ ب َ ی ی َ ] (ع مص ) پیرو شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ؛ پیروی و متابعت و تقلید. (ناظم الاطباء). تابع و پیرو بودن . لفظ مذکور مصدر جعلی است ، چه لفظ تبع خود مصدر است . (فرهنگ نظام ). و با کردن صرف شود: تبعیت کردن . || ...
-
سایه روشن
لغتنامه دهخدا
سایه روشن . [ ی َ / ی ِ رَ / رُو ش َ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح نقاشی تقلید پرتو افتادن نور بجایی و روشن کردن قسمتی و تاریک گذاشتن قسمت دیگر. (یادداشت مؤلف ).