کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقطیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقطیب
لغتنامه دهخدا
تقطیب . [ ت َ ] (ع مص ) روی فراهم کشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آژنگ افکندن میان دو ابرو. || ترش نمودن روی را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || آمیختن می را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تقبیط
لغتنامه دهخدا
تقبیط.[ ت َ ] (ع مص ) روی ترش و آژنگناک کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقلوب تقطیب است یعنی آژنگ افکندن دو ابرو. (از اقرب الموارد). و رجوع به تقطیب شود.
-
تقطب
لغتنامه دهخدا
تقطب . [ ت َ ق َطْ طُ ] (ع مص ) آژنگ افگندن میان ابروهاو ترشروی شدن . (ناظم الاطباء). رجوع به تقطیب شود.
-
مقطب
لغتنامه دهخدا
مقطب . [ م ُ ق َطْ طِ ] (ع ص ) آن که آژنگ می افکند میان ابروها و ترشروی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تقطیب شود.
-
تزنبر
لغتنامه دهخدا
تزنبر. [ ت َ زَ ب ُ ] (ع مص ) تکبر نمودن و گردنکشی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکبر. (اقرب الموارد) (المنجد). || روی ترش نمودن . تقطیب . (اقرب الموارد) (المنجد).
-
اخم
لغتنامه دهخدا
اخم . [ اَ] (اِ) چین و شکنج که بر رو و پیشانی افتد. (بهار عجم ). چین پیشانی و ابرو. (غیاث اللغات ) : میکند نازک دلان را صحبت بدخو ملول فرد را چین بر جبین از اخم روی مسطرست . ملاطغرا.- اخم کردن ؛ قطب . تقطیب . آژنگ افکندن میان دو ابروی و ترش کردن روی...