کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقسیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقسیم
لغتنامه دهخدا
تقسیم . [ ت َ ] (ع مص ) وابخشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || بخش کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار) (غیاث اللغات ).بخش بخش کردن (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).قسمت کردن . بخش کردن قسمت کردن مال را میان شریکان و معین کر...
-
واژههای مشابه
-
قابلیت تقسیم
لغتنامه دهخدا
قابلیت تقسیم . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) در ماده و عدد، تقسیم پذیری . درخور تقسیم بودن . قابل قسمت بودن . رجوع به قابلیت قسمت شود.
-
سبر و تقسیم
لغتنامه دهخدا
سبر و تقسیم . [ س َ وَ ت َ / س َ رُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به سبر شود.
-
جستوجو در متن
-
گروه بندی
لغتنامه دهخدا
گروه بندی .[ گ ُ ب َ ] (حامص مرکب ) به دسته دسته تقسیم کردن . || به دسته ها تقسیم کردن واحدهای نظامی را.
-
بیلابردار
لغتنامه دهخدا
بیلابردار. [ بی ب َ ] (نف مرکب ) کسی که صدقات را تقسیم مینماید یا نوکر شخص بزرگ که پول بیلا را میان مردم تقسیم میکند. (ناظم الاطباء).مردی که تقسیم مال خیرات و صدقات کند. (آنندراج ).
-
بخش پذیر
لغتنامه دهخدا
بخش پذیر. [ ب َ پ َ ] (نف مرکب ) قابل قسمت . تقسیم پذیر: نقطه بخش پذیر نیست . (یادداشت مؤلف ). (اصطلاح حساب ) اعدادی که به عدد یا اعداد دیگر قابل تقسیم است .
-
نیم ته
لغتنامه دهخدا
نیم ته . [ ت َه ْ ] (ص مرکب ) نصف بار. تقسیم شده به دو. (ناظم الاطباء). نیم تاه .نصف شده . تقسیم شده به دو بخش . (فرهنگ فارسی معین ).- نیم ته کردن ؛ تقسیم کردن . به دو نصف کردن . (ناظم الاطباء).- || از کمر گرفته انداختن . (غیاث اللغات ). از کمر گرفت...
-
چارعمل اصلی
لغتنامه دهخدا
چارعمل اصلی . [ ع َ م َ ل ِ اَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) چهار عمل اصلی حساب . چهارعمل حساب . عمل جمع و عمل تفریق و عمل ضرب و عمل تقسیم . جمع و تفریق وضرب و تقسیم . افزایش (جمع) کاهش (تفریق ) زدن (ضرب ) بخش کردن (تقسیم کردن ) [ واژه های نو فرهنگستان ] ...
-
نصف کردن
لغتنامه دهخدا
نصف کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به دو نیم کردن . (ناظم الاطباء). || تقسیم کردن .
-
بیلا
لغتنامه دهخدا
بیلا. (اِ) پولی که در خیرات تقسیم شود. وجوه بر. (ناظم الاطباء). و رجوع به بیلابردار شود.
-
ثلث پذیر
لغتنامه دهخدا
ثلث پذیر. [ ث ُ پ َ ] (نف مرکب )قابل تقسیم به سه جزء .
-
کردبندی
لغتنامه دهخدا
کردبندی . [ ک َ ب َ ] (حامص مرکب ) کرت بندی . تقسیم و مجزا کردن زمین باغچه یا مزرعه با کرد یعنی دیواره مانند کردن خاک پیرامون هر قطعه تا از قطعه ٔ دیگر مشخص شود. تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمتهای تقریباًمساوی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرت بندی ش...
-
هتروتی پیک
لغتنامه دهخدا
هتروتی پیک . [ هَِ ت ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح جانورشناسی ، نوعی از تقسیم سلول است در هنگام تولید مثل . توضیح آنکه درسلولهای زنده گاهی پس از تقسیم ، کروموزمهای هسته ای به دو بخش کاملا مساوی تقسیم میشوند و نصف آنها به سلول جدید منتقل میگردند. ای...