کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقدیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقدیس
لغتنامه دهخدا
تقدیس . [ ت َ ] (ع مص ) پاک کردن . (زوزنی ) (دهار). تطهیر. (تعریفات جرجانی ). پاکیزه کردن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاک کردن خدای تعالی کسی را. (از اقرب الموارد). || به پاکی صفت کردن . (زوزنی ). خدای را به پاکی صفت کر...
-
جستوجو در متن
-
ویژش
لغتنامه دهخدا
ویژش . [ ژِ ] (اِمص ) تقدیس و تقدس . (برهان ) (آنندراج ).
-
تقدیسی
لغتنامه دهخدا
تقدیسی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تقدیس . پاک و منزه . پاکیزه و مطهر : جبرئیل آمد روح همه تقدیسی کردم آبستن چون مریم بر عیسی . منوچهری .رجوع به تقدیس شود.
-
الیاقیم
لغتنامه دهخدا
الیاقیم . [ ] (اِخ ) نام کاهنی که به یاری گروهی دیوارهای هیکل را تقدیس کرد. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
پاک خواندن
لغتنامه دهخدا
پاک خواندن . [ خوا/ خا دَ ] (مص مرکب ) تقدیس .
-
پاکیزه کردن
لغتنامه دهخدا
پاکیزه کردن . [ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقدیس . تهذیب . (دهار) (تاج المصادر). || تنظیف . پاک کردن .
-
مزکا
لغتنامه دهخدا
مزکا. [ م َ ] (ع اِ) شرابی که در نماز عشاء ربانی (بنا بعقیده ٔ کاتولیکها) با نان مورد تقدیس قرار میگیرد . (دزی ج 2 ص 587).
-
ژرژ
لغتنامه دهخدا
ژرژ. [ ژُ ] (اِخ ) (قدّیس ) نام امیر کاپادوکیه . او بسال 303 م . بفرمان دیوکلسین کشته شد. وی بالخصوص مورد افتخار و تقدیس انگلیسیان و مردم روسیه و ذکران او روز 23 آوریل است .
-
کاپرارا
لغتنامه دهخدا
کاپرارا. (اِخ ) ژان باتیست کاپرارا . کاردینال ایتالیائی متولد در «بولونی »، وی از جانب «پی هفتم » در فرانسه سفارت داشت و قرار داد 1801 م . را منعقد کرد و ناپلئون اول پادشاه ایتالیا را تقدیس نمود. (1733 - 1810 م .).
-
مترهب
لغتنامه دهخدا
مترهب . [ م ُ ت َ رَهَْ هَِ ] (ع ص ) ترساننده . (آنندراج ). ترساننده و وعده ٔ بد کننده . (ناظم الاطباء). || پرستش کننده . (آنندراج ). کسی که پرستش می نماید و تقدیس می کند خدای تعالی را. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترهب شود.
-
لواطان
لغتنامه دهخدا
لواطان . [ ] (ص ) (سفر تثنیه 23:17) لفظی است که در کتاب مقدس استعمال شده است برای اشخاصی که مرتکب گناه اهل سدوم بودند. (سفر پیدایش 19:4 و 5). و این مطلب در میان بت پرستان بسیار رواج داشت و در پرستش عشورت و غیره جزء رسوم مذهبی ایشان بود. عبری این لفظ ...
-
اربگا
لغتنامه دهخدا
اربگا. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) شهریست قدیم در سوئد بمسافت 65 میلی مغرب استکهلم واقع درکنار نهر انیسون . تجارت آن پوست و آهن و مس است که از معادن آن استخراج شود و در جوار این شهر بیشه ایست دارای آثار بت پرستان و قدماء آنرا تقدیس میکردند.
-
عزی ئیل
لغتنامه دهخدا
عزی ئیل . [ ] (اِخ ) عزئیل (بمعنی کسی که خداوند او را تقویت وتسلی میدهد). نام سه تن است : 1- پسر چهارمین قهات ، و پدر عزی ئیلیان که پسرش الیصافان رئیس خانواده ٔ قهاتیان بود، و عمیناداب که از بنی عزی ئیل نیز رئیس بود،یعنی در ایام داود. 2- رئیس شمعونی ...
-
مزده پرستی
لغتنامه دهخدا
مزده پرستی . [ م َ دَ / دِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) پرستیدن مزده (خدای یگانه ). پرستش مزده . مزداپرستی . مذهب مزده پرستی عبارت بود از اعتقاد به خدای خوبی و بدی یا هرمز واهریمن و محترم داشتن مغها و نیاز دادن به آنها و تقدیس آتش مخصوصاً رودها و دفن نکردن ...