کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقدسبخشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تقدس
لغتنامه دهخدا
تقدس . [ ت َ ق َدْ دُ ] (ع مص ) پاک شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ). تطهر. (اقرب الموارد). پاک شدن و پاک کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پاکی و پارسایی . (ناظم الاطباء). پاک و پاکیزه بودن : آفریدگار جل جلاله و تقدست اسماؤ...
-
بخشی
لغتنامه دهخدا
بخشی . [ ب َ ] (اِ) (اصطلاح حساب ) مقسوم . (از واژه های فرهنگستان ).
-
بخشی
لغتنامه دهخدا
بخشی . [ ب َ ] (ص ، اِ) (مغولی بخشی ، بگسی از چینی جدید پسی پشیه ، چینی میانه پاک دزی بمعنی مرد دارای اطلاعات وسیع). (از فرهنگ فارسی معین ). محرر و منشی . || جراح . || نایب حاکم . || ناظر. (ناظم الاطباء). || روحانی ،روحانی بودایی . ج ، بخشیان . (فرهن...
-
بخشی
لغتنامه دهخدا
بخشی . [ ب َ] (اِ) نصیب و حصه . (آنندراج ). بخت و نصیب و بهره . || مزد و مواجب . (ناظم الاطباء). || اصابع عذاری ، قسمی انگور. (از بحر الجواهر نسخه ٔمؤلف ). || (ص ) دهنده و مشاهره دهنده . (آنندراج ). عطاکننده و اداکننده ٔ مزد. (ناظم الاطباء).
-
کام بخشی
لغتنامه دهخدا
کام بخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) تمتع. (ناظم الاطباء). رسیدن به آمال و آرزوها. (از ناظم الاطباء) : طریق کامبخشی چیست ترک کام خود کردن کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی . حافظ. || سخاوت و جوانمردی : سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شدکه کامبخشی او را ...
-
گل بخشی
لغتنامه دهخدا
گل بخشی . [ گ ُ ب َ ] (اِخ )نام ایلی از ایلات بلوچستان که 100 خانوارند و مساکن آنها سردسیر حیدرآباد، نعمت آباد و کمال آباد، و گرمسیر جیرفت رودبار است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 93).
-
گناه بخشی
لغتنامه دهخدا
گناه بخشی . [ گ ُ ب َ ] (حامص مرکب ) در گذشت از گناه . عفو.
-
گنج بخشی
لغتنامه دهخدا
گنج بخشی . [ گ َ ب َ ] (حامص مرکب ) بخشیدن گنج و خواسته . دادن گنج مردمان را : شبی کو گنج بخشی را دهد دادکلاه گنج قارون را برد باد. نظامی .ز نام آوران گوی دولت ربودکه در گنج بخشی نظیرش نبود.سعدی (بوستان ).
-
گنه بخشی
لغتنامه دهخدا
گنه بخشی . [ گ ُ ن َه ْ ب َ ] (حامص مرکب ) بخشودن گنه . آمرزندگی . عفو.
-
نواله بخشی
لغتنامه دهخدا
نواله بخشی . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ](حامص مرکب ) عمل نواله بخش . رجوع به نواله بخش شود.
-
ولایت بخشی
لغتنامه دهخدا
ولایت بخشی . [ وَ / وِ ی َ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل ولایت بخش .
-
آرام بخشی
لغتنامه دهخدا
آرام بخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) چگونگی و صفت آرام بخش .
-
جان بخشی
لغتنامه دهخدا
جان بخشی . [ جام ْ ب َ ] (حامص مرکب ) حیات بخشی . احیاء. (ناظم الاطباء). عمل جان بخش . رجوع به جان بخشیدن و جان بخش شود.
-
روان بخشی
لغتنامه دهخدا
روان بخشی . [ رَ وام ْ ب َ ] (حامص مرکب ) جان بخشی . روح بخشی : از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگززانکه در روح فزایی چو لبت ماهر نیست . حافظ.و رجوع به روان بخش شود.
-
راست بخشی
لغتنامه دهخدا
راست بخشی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) قسط. عمل راست بخش . بخش کردن بتساوی .