کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقبیض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقبیض
لغتنامه دهخدا
تقبیض . [ ت َ ] (ع مص ) باهم آوردن . (زوزنی ). باهم آوردن یعنی جمع کردن . (مجمل اللغه ). فراهم آوردن و گرد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چیزی دادن مر کسی را که بگیرد. (مجمل اللغة). در دست و قبضه ٔ کسی دادن چیزی...
-
واژههای همآوا
-
تغبیض
لغتنامه دهخدا
تغبیض . [ ت َ ] (ع مص ) اشک نادادن چشم هنگام گریستن خواستن مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تشنیج
لغتنامه دهخدا
تشنیج . [ ت َ ] (ع مص ) باانجوغ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ترنجیده ساختن پوست را. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقبیض . (اقرب الموارد).
-
درهم کشیدن
لغتنامه دهخدا
درهم کشیدن . [ دَ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) جمع کردن . ترنجیدن و متقلص کردن . (ناظم الاطباء). چنانچه عفصی دهان را، یا خشمگینی ابروان را. (یادداشت مرحوم دهخدا). تشنیج . تقبیض .- روی درهم کشیدن ؛ روی ترش کردن . سخت روئی کردن . پرچین کردن روی . (نا...
-
تکنیع
لغتنامه دهخدا
تکنیع. [ت َ ] (ع مص ) برگردیدن و عدول کردن از چیزی . || تباه گردانیدن دست را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بشمشیر زدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تکویع. (از اقرب الموارد). رجوع به تکویع شود. ...
-
آوردن
لغتنامه دهخدا
آوردن . [ وَ دَ ] (مص ) (از: آ، به معنی سوی یا به معنی سلب + بردن ) بردن بسوی کسی . ایتاء. اجأه . اِتیان . مقابل بردن : ز چیزی که از بلخ بامی ببردبیاورد و یکسر به گهرم سپرد. فردوسی .بگیریدش از پشت آن پیل مست به پیش من آریدبسته دو دست . فردوسی .بسیند...