کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقاول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقاول
لغتنامه دهخدا
تقاول . [ ت َ وُ ] (ع مص ) با یکدیگر سخن گفتن . (زوزنی ). گفت و شنید نمودن و با کسی قول کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). تفاوض . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تناطق
لغتنامه دهخدا
تناطق . [ ت َ طُ ] (ع مص ) تقاول . (اقرب الموارد).
-
متقاول
لغتنامه دهخدا
متقاول . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) گفت و شنید نماینده و با کسی قول کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مشغول به گفتگو. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقاول شود.